چکیده
اينجانب ….. معاون آموزشي آموزشگاه …. شهرستان …. در این تحقیق تلاش کرده ام تا با بررسی علل و عوامل ضعف دانش آموزان مدرسه ام در زمينه مطالعه و كتابخواني به بهبود آن بپردازم. با شروع سال تحصیلی و گذشت چند هفته ، متوجه شدم که دانش آموزان کلاس، انگیزه و مهارت کافی در زمینه انجام مطالعه و كتابخواني را ندارند. به همین سبب درپی کشف دلایل آن برآمدم و با مطالعه و تحقیق توانستم به برخی عوامل و دلایل دست یابم. به نظر می رسید که مهمترین عوامل این مساله، فرهنگ حاکم بر خانواده ها و شیوه و روشهای تدریس معلمان و به عبارتی بهتر، نگاه معلمان و اولیا به مطالعه و كتابخواني دانش آموزان بود. ضعف دانش آموزان در زمینه پژوهش و مطالعه و مهارتهای آن مربوط به یک یا چند دانش آموز نمی شد و محدود و جزئی نیز نبود؛ به همین سبب دقت و مطالعه بیشتری را طلب می کرد. برای اینکه به نتیجه قابل قبولی دست یابم علاوه بر کتابهایی در زمینه پژوهش و مطالعه و … نیازمند مطالعه کتب درسی و اشراف کامل به اهداف و روشهای تدریس آن داشتم. علاوه بر آن، همکاری اولیای دانش آموزان در رسیدن به اهداف، بسیار موثر و مهم بود. همچنین باید علاوه بر آموزش روشهای تحقیق و مطالعه، تلاش می کردم تا با ایجاد تمرکز و انگیزه در دانش آموزان ، دروناً و قلباً آنها را به سمت و سویی که در نظر داشتم سوق می دادم. برای این کار به یک برنامه ریزی دقیق و به قولی جامع و مانع نیاز داشتم. در برنامه هایی که تدوین کردم از زنگهای دروسی مانند انشا، هنر ، علوم تجربی، هدیه های آسمان و… استفاده کردم و به گونه ای برنامه ریزی کردم که فعالیتهای تدوین شده در راستا و مکمل دروس دیگر باشد.با انجام این فعالیت ها و پس چند ماه ، بیشتر دانش آموزان به اهدافی که از پیش تعیین شده بودند رسیدند و با انگیزه و رعایت اصول و قواعد به تحقیق، مطالعه و … می پرداختند. علاقه به خرید کتاب و کتابخوانی رو به فزونی نهاد. در بحث و نقد گروهی، استدلال و منطق را در حد خود رعایت می کردند و … .
پس از شروع سال تحصیلی و تدریس درسها از دانش آموزان خواستم تا به عنوان تکلیف بافاصله در مورد موضوعات تدریس شده تحقیق کنند. ولی پس از یک هفته آنچه تحویل دادند نوشته هایی پراکنده، نامرتب و نا مفهومی بود که از طریق بزرگترها و با با رجوع به کافی نت ها تهیه و کپی کرده بودند. مهمتر از آن اینکه وقتی از آن ها خواستم تا خلاصه ای از آنچه را که نوشته اند بازگو کنند عجز و ناتوانی در چهره هاشان نمایان شد. این مساله در شرایطی بود که بارها به اهمیت کارشان تاکید می کردم و راهنمایی های لازم را به کار می بستم.