چکیده
همه ما بر این باوریم که آموزش از پرورش جدا نیست. یعنی آموزشی که به دور از پرورش باشد از کودکان روبات هایی بدون روح خواهد ساخت. پرورشی هم که دینی و اسلامی نباشد راه به جایی نخواهد برد و معنویت مقصد تربیت و پروش روح است . دو مسئله آموزش و پرورش به خصوص پرورش های اخلاقی به دلیل داشتن پتانسیل فرهنگ سازی مقدم بر هر چیز دیگری می باشد .تجربه سی و پنج ساله انقلاب اسلامی ایران تا کنون این حقیقت را پیش روی ما نهاده است که جوانان جامعه ما نیاز به الگوهای مناسب مذهبی ، ملی دارند. شکی نیست که نظام کلی ما دینی است و بهترین و برترین الگوها را به هر فرد مسلمان ارائه می دهد که همان ائمه معصومین علیهم السلام می باشند. اما لازم است اهرم های پیش برنده ای در موقعیت کنونی داشته باشیم. الگوهایی که خود ، راه و روش و سبک زندگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه بزرگوار علیهم السلام را پیشه کرده و بتوانند به زبان ساده پاسخ گوی نیازهای جوان امروز باشند.
در دبستان دخترانه ……… با چند وضعیت روبرو بودیم:
تلاش مسئولان دبستان در جهت هدایت دانش آموزان به سمت مسیر مناسب و گاه تکراری شدن حرف ها و اندرز ها، که کودکان محتاج نیدن حرف های نو و تازه اند.
قرارگیری دانش آموزان دوره دوم ابتدائی خصوصا دانش آموزان پایه پنجم و ششم در سنین حساسی که غالبا علاقمند تجربه و آزمودنند و ترجیح می دهند دور از قاعده و قانون باشند.
اختلاط دو دوره اول و دوم ابتدائی و شش پایه بودن آموزشگاه . به طوریکه دانش آموزان پایه ششم به نوعی دچار حیرانی در میان باقی ماندن در عالم کودکی و یا ورود به دوران نوجوانی می شوندکه این مسئله نیازمند توجه دقیق و کمک به این دانش آموزان برای عبور سلامت از دوران گذار می باشد.
عدم همکاری برخی از والدین با اولیا مدرسه در امر پرورش و اعتقاد اینگونه اولیا به وانهادن این امر به خانواده و توجه کردن ویزه مدرسه تنها به امر آموزش. که البته متاسفانه گاهی خانواده ها به دلیل محبت های افراطی به کودکان از همان سهم خود نیز که مهمترین سهم در پرورش روح و معنویت کودک است وا میمانند. به عنوان مثال دانشآموزی که در جواب تشویق مسئولان مدرسه به حفظ حجاب اظهار میکند که مادرم خودش مطلع است و می داند که من علاقهای به چادر ندارم. پس بدیهیست مادری که خود نیازمند پرورش معنویت است چگونه می تواند بار سهم تربیتی مدرسه را هم عهده دار شود؟