مقدمه کوتاه
یکی از امور مسلم در تربیت اسلامی این است که افراد همان طور که از لحاظ محیط هایی که در آن پرورش می یابند با یکدیگر فرق دارند، در موهبت ها و استعدادها و لیاقت ها نیز با یکدیگر متفاوتند. شکی نیست که این تفاوت ها ناشی از حکمت الهی است. زیرا همین تفاوت ها انسان را به سوی تکامل سوق می دهد.معلمی که بدون توجه به تفاوت های فردی دانش آموزان برایشان تکلیف تعیین می نماید و از همه انتظارات یکسان دارد، معلم موفقی نیست. چنین معلمی دیر یا زود در امر تعلیم با مشکل روبه رو می گردد. زیرا تعدادی از دانش آموزان نمی توانند انتظارات او را برآورده سازند.متاسفانه تعدادی از معلمین زمانی که در شروع سال تحصیلی به کلاس وارد می شوند، دانش آموزان گستاخ و شلوغ را شناسایی کرده و برای جلوگیری از مشکلات بعدی با طعنه و دشنام و تحقیر سعی در سرکوب کردن او می کنند. این عمل ممکن در مورد تعداد انگشت شماری از دانش آموزان، به ظاهر با موفقیت همراه باشد اما آتش لجاجت را در وجود او شعله ور می نماید و حداقل کاری که می نماید توجه نکردن و دل سردشدن از درس می باشد و در مورد تعدادی از دانش آموزان نیز باعث درگیری های لفظی و زمینه تنبیه های بدنی و غیر بدنی می گردد.درست است که معلم در شروع سال تحصیلی باید به شناسایی دانش آموزان بپردازد و بلکه این بهترین کار می باشد اما این شناسایی باید برای ریشه یابی مشکلات جسمی و رفتاری او باشد. دانش آموزان یک کلاس فقط از نظر پایه تحصیلی با هم یکی هستند و در بقیه موارد مثل بهره هوشی، استعدادها، توانمندی ها، سطح درآمد خانواده، سطح سواد، فرهنگ و ارزش های مورد قبول خانواده با هم متفاوتند. اینجانب در سال تحصیلی اخیر تصمیم گرفتم دانش آموزانم را بوسیله ابتکارات حرفه ای و شغلی هر چه بیشتر به علم آموزی علاقه مند نمایم.بیان وضعیت موجود
اینجانب ….. سال است که در آموزش و پرورش خدمت می کنم از ابتدای سال تحصیلی در موارد متعدد متوجه شدم که سوالات کتبی و شفاهی بسیاری که از دانش آموزان می پرسیدم و روش تدریس های متعدد و فعال که به کار می گرفتم تعدادی از دانش آموزانم شدیداً دچار افت تحصیلی هستند.این دانش آموزان حتی سرکلاس هنگام تدریس یا حل کردن تمرینات علاقه ای از خود نشان نمی دادند و من نیز مجبور به استفاده از راه حل های موقت جهت جلب توجه آنها نسبت به درس بودم . هر بار پس از تصحیح برگه های امتحانی واقعاً نگران می شدم و به این فکر می کردم که چرا اینگونه است ؟ و چگونه می توانم این وضعیت نامطلوب را تغییر دهم .
شناسایی مسئله
یکی از شرایط لازم برای کسب علم و دانش، وجود یک معلم و استاد با تجربه و کارآمد است. به عبارت دیگر، اگر همه شرایط و امکانات فراهم باشد و پیشرفته ترین وسایل در اختیار افراد قرار بگیرد اما یک استاد برجسته و خُبره جهت تدریس وجود نداشته باشد، هر چند که فرد در امر سواد و یادگیریِ دانش پیشرفتی هم داشته باشد نمی تواند به مرحله ی یادگیری که همان قرار گرفتن در مسیر الی ا… است، برسد. به همین منظور است که می بینیم در قرآن مجید معلم اول را خداوند بزرگ معرفی می نماید آن جا که می فرماید (و علم آدم الاسماء…) و معلم دوم را پیامبر بزرگ اسلام می داند؛ و به دنبال همین موضوع است که شخص پیامبر (ص) می فرماید: (با کسی که از شما درس می آموزد و کسی که شما از او درس می آموزید به نرمی رفتار کنید.)و یا در جای دیگر می فرماید: «بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»ترجمه: من مبعوث شده ام تا مکارم اخلاق شما را کامل گردانم.توضیح این که پیامبر (ص) با علم و دانش خود و تدریس آن به مردمی که فاقد سواد بودند زمینه پیشرفت آن ها در همه ی موارد از جمله اخلاق را فراهم نمودند. به همین منظور است که حضرت امام خمینی (ره) درباره ی ارزش و اهمیت معلمی می فرماید: «معلم امانتداری است که انسان امانت اوست» و در جای دیگر حضرت امام (ره) وظیفه معلم را بسیار سنگین می داند و می فرماید: «وظیفه معلم، هدایت جامعه است بسوی ا…».و با توجه به موارد ذکر شده است که بزرگان دین و اندیشمندان برجسته می فرمایند: برای اثر بخشی تبشیر و انذار، مربی باید از سه ویژگی برخوردار باشد:1.باید با افراد، پیوند عاطفی داشته باشد.2.از لحاظ علمی و فکری در درجه ی والایی باشد.3.از لحاظ تقوی و ایمان چه تقوی دینی چه سیاسی، چه جسمی و چه روحی و چه اجتماعی الگو باشد. لازم به ذکر است که باید برای یک تدریس خوب علاوه بر وجود یک معلم خوب به محیط تعلیم و تربیت هم توجه داشته باشیم که مورد هجوم بیگانگان قرار نگیرد و در همین زمینه است که رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) در وصیت نامه ی سیاسی الهی خود این مسئله را هشدار می دهند:«از توطئه های بزرگ آنان (دشمنان) … به دست گرفتن مراکز تعلیم و تربیت است که مقدّرات کشورها به دست محصولات آن هاست…»کودکان و نوجوانان در دوران تحصیل ، نگرش مثبت یا منفی نسبت به خود و محیط پیرامون بدست می آورند این مسأله به مقدار زیاد به تجارب موفق یا ناموفق دانش آموزان در دوران تحصیل بستگی دارد . آنها در مدرسه در مسیر رشد و بالندگی قرار می گیرند . در حقیقت در طول بهترین سالهای عمرخود با عوامل مختلف مؤثر بر تحول شناختی ، عاطفی و اجتماعی به کنش متقابل می پردازند .آنها با پیشرفت در تحصیلات و افزایش میزان یادگیری علاوه بر رشد علمی به سلامت روانی نیز دست پیدا می کنند . بر عکس در صورت عدم موفقیت تحصیلی و فشارهای روانی ناشی از آن ، بهداشت روانی شان برهم خورده و بدین گونه خسارتهایی متوجه آنها و جامعه می گردد .به همین دلیل باید به مقوله ضعف یادگیری توجه بیشتری نمود تا بتوان با شناخت آن ، توانایی ها و شایستگی های کودکان و نوجوانان را بارور کرد .شاید اگر مسئله ای مهم تر از خواندن وجود داشت اولین کلمه قرآن، با آن شروع می شد لذا نتیجه می گیریم که بالاتر از این کلمه وجود نداشته که خداوند پیامبر را دستور می دهد که آن را انجام دهد. و به همین دلیل است که بزرگان یکی از خصوصیات سوره علق را، وجوب یادگیری علم و درس خواندن می دانند.مسئله علم؛ دانش و یادگیری سواد، همیشه مدنظر پیامبر (ص)، ائمه اطهار (ع) و قرآن کریم بوده است. آن جا که به قلم قسم یاد می نماید و آنچه که می نویسد و آن جا که به تعلیم و تزکیه اشاره می نماید و …همچنین در روایات و احادیث بسیار زیادی بر روی یادگیری علم و دانش و سواد تاکید شده است در یک حدیث کوتاه اما شیرین رسول خدا (ص) می فرماید: «عملوا و لا تعنفوا» ترجمه: علم بیاموزید و درشتی نکنید.» پس یادگیری علم و دانش بر همه کس چه غنی و چه فقیر واجب و لازم است و در این راه جای هیچ گونه تکبر و غرور وجود ندارد.اسلام برای تعلیم و تربیت اهمیت خاص قائل است. به عنوان مثال در جای جای قرآن هر جا که از رسولان صحبت به میان می آید، تعلیم و تربیت و تزکیه را برنامه اصلی آنان می شمارد.خداوند بزرگ به تمام انسان ها، آزادی را عنایت فرموده و این اجازه را به آن ها داده که در تحصیل علم و دانش با جدّیت و کوشش و در راه بهبود وضع معنوی و مادی به پیش بروند. و به آن مقامی برسند که از ملائکه هم برتر بلکه به مقام خلیفه ی الهی برسند.گرچه تربیت یک مسئله بسیار مهم و برجسته است اما مقدمه ی آن را باید در تعلیم ملاحظه کرد به همین دلیل علم از دیدگاه آیات و روایات به طور قابل توجهی مورد بحث قرار داده شده است. بر این مبنا می بایست زمان تدریس مطالب کلاسی سعی نماییم دانش آموزان با علاقه خاصی با این موضوع برخورد کنند و فقط از روی اجبار معلم یا خانواده نباشد.بنده در اوایل سال تحصیلی در کلاسم برای یادگیری بهتر گاهی امتحانات شفاهی برگزار می کردم و ابتدا افراد داوطلب را برای پاسخ دهی می آوردم ، سپس با هر گروه یکی ، دو نفر از شاگردان ضعیفم را نیز صدا می زدم اما باز می دیدم که نتیجه ی آن چنان مطلوب حاصل نمی گردد . بعد از امتحانات کتبی از دانش آموزان می خواستم که به عنوان تکلیف شب جواب سؤالاتی را که پای تخته نوشته می شد پیدا کنند و بیاورند ، باز هم این تعدادی تلاش برای پیدا کردن جوابهای صحیح نمی کردند . یا اینکه کلاس را به گروه هایی 4 نفره تقسیم بندی کرده بودم آنها در گروه کاری انجام نمی دادند و کارهای خارج از کلاس را انجام نمی دادند و همیشه داد سر گروه را در آورده بودند . در مصاحبه هایی که با خود دانش آموزان داشتم آنها اظهار می کردند که قبل از امتحانات درس می خوانند ولی فراموش می کنند . ولی در صحبت با والدین آنها متوجه شدم که آنها نیز از نحوه ی درس خواندن و انجام تکالیف فرزندشان و نمرات امتحانی آنان ناراضی بودند . مسئله را که با تعدادی از آموزگاران در میان گذاشتم آنان نیز عقیده داشتند که دانش آموزان به دلیل مشکلات زیادی که دارند قدرت تمرکز در کلاس را ندارند . معاون آموزشگاه که بیشتر با دانش آموزان این مدرسه سر و کار داشته است نیز اظهار داشتند که باید قبل از امتحانات نوبت اول مشکلات و مسایل آنان شناسایی شود و راه حلی مناسب پیدا کنیم که تا حدودی پیشرفت در وضعیت درسی آنان ایجاد شود در میان دانش آموزانم تعداد… نفر آنها دارای افت تحصیلی و ضعف در یادگیری بودند .دوست داشتم کاری کنم که این چند نفر نیز به دانش آموزان فعالی تبدیل شوند و سطح نمراتشان روز به روز بالاتر برود و بدین ترتیب تصمیم گرفتم با تحقیقات مناسب و مطالعه کتابهای مرتبط با این موضوع در این وضعیت تغییری دهم و بدین ترتیب پژوهش من شروع شد . جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعاتالف : کسب نمرات با توجه به توضیحاتی که در توصیف وضع موجود گفته شد ارزیابی دقیقی از نمرات سه ماه مهر و آبان و آذر انجام دادم و متوجه شدم که تعداد … نفر از دانش آموزانم در اکثر امتحانات مخصوصاً در دروس ریاضیات ، علوم ، املا ، و امتحان تشخیصی رتبه پایینی کسب می کنند برای دقیق تر بودن اطلاعات از نمره های این دروس طبق دفتر شاخص ها در مهر و آبان و آذر میانگین گرفته وبه تأییدمدرسه رساندم ب : پرسش نامه جهت آگاهی از دلایل دانش آموزان برای درس نخواندن به این … نفر پرسش نامه ای دادم که.10.تا از عوامل عمده ی افت تحصیلی(این 10عامل رابر اساس مطالعات خودم واظهارات همکاران وبا توجه به مشکلات کلاس از بین 50 دلیل انتخاب نمودم) در آن گنجانده شده بود و از آنها خواستم که آنچه حقیقت است را علامت بزنند . پس از بررسی و تجزیه و تحلیل پاسخ ها مشخص شد که دانش آموزان به ترتیب عوامل زیر را سبب کاهش نمرات خود می دانند: * نداشتن برنامه ریزی درسی مناسب درخانه:100% * بی توجهی والدین به اموردرسی فرزندشان:100% * درس نخواندن وکم کاری:87% * بی توجهی سر کلاس:75% * بی دقتی در امتحانات:62% * تصمیم نداشتن جهت ادامه تحصیل:50% * ضعیف بودن پایه :36% * اختلافات ودرگیریهای والدین:25% * اضطراب امتحان:25% * مناسب نبودن روش تدریس معلم:12% ج : مصاحبه با والدین جلسه ای با والدین …نفر ترتیب دادم و با آنها در رابطه با دلایل ضعف درسی فرزندشان و کارهایی که در خانه انجام می دهند صحبت کردم :امروزه بی انگیزگی فرزندان در درس و مدرسه، علل بسیاری از مراجعات خانواده ها به مشاوران است. عباراتی از قبیل «فرزندمان درس نمی خواند»؛ «اخلاقش روز به روز بدتر می گردد»؛ «با خواهر و برادرش دعوا می نماید.» یا «از دست او همیشه جنگ اعصاب داریم.» برای همه ی ما عباراتی آشناست.در پاسخ به چنین والدینی گفته می گردد همگی این مشکلات برخاسته از یک چیز است و آن اینکه، شما از فرزندتان می خواهید که: درس بخواند.بدیهی است که این فرزند در این نقطه شکست خورده است و شما با تذکرات، توقعات و انتظارانتان بر این نقطه ی شکست، مرتباً فشار می آورید. طبیعتاً این شکست، بر جنبه های دیگر زندگی او نیز سایه خواهد انداخت. این فشارها مانند این است که بخواهید با دست شکسته ی او زورآزمایی کنید. این عملکرد، بقیه ی بدن او را نیز فلج می نماید باید برای مدتی توقّعات تحصیلی خود را از او کنار بگذارید و با او در نقطه و جنبه ی دیگری معامله کنید و همه ی روابط تان را به درس او گره نزنید.در بسیاری از موارد، چنین خانواده هایی در آینده متوجه خواهند شد که ضعف هایی که در فرزندشان وجود داشت و مایه ی تشویش خاطر آن ها شده بود، یک به یک به مرور بر طرف می گردد می بینند همین فرزند که با هزار ضرب و زور موفق به گرفتن دیپلم شده است، اکنون از سربازی باز می گردد؛ جایی مشغول به کار می گردد؛ موفقیتی در کارش پیدا می نماید و بالاخره همه ی توانایی هایش بر هم ادامه داده می شوند تا جایی که می تواند به خوبی زندگی خود را اداره کند.حال اگر این پدر و مادر به توانایی های دیگر او و نکات مثبت فرزندشان توجه بیشتری کرده بودند، هم به طریقی نگرانی های خود را کاهش داده بودند و هم با این نگرش مثبت، راه را برای موفقیت های فرزندشان هموارتر می ساختند.گاهی از کودک خود انتظارات واهی و نادرست دارند که این کارشان تنها به هرز رفتن استعدادهای واقعی فرزندشان میانجامد. د : در جلسه ای که با همکاران در آموزشگاه برگزار نمودیم به عوامل زیر اشاره شد: ۱) عوامل فردی: شامل هوش، توجه و دقت، انگیزه و هیجانات و آشفتگیهای عاطفی و نارساییهای جسمی. ۲) عوامل خانوادگی: شامل روابط خانوادگی، فقر مالی و اقتصادی، فقر فرهنگی والدین، فقدان والدین یا والد… ۳) علل آموزشی مدرسه: شامل شیوه تدریس معلم، برنامه درسی مدرسه، پیشداوری معلم، شرایط فیزیکی کلاس، ارزیابیهای نادرست معلمان از عملکرد دانشآموزان، پایین بودن نسبت معلم دانشآموزان، کمبود معلم مجرب، آموزشدیده و علاقهمند به تدریس و تحت پوشش قرار نگرفتن دانشآموزان واجبالتعلیم.طرح/ابتکار به کار گرفته شده و ویژگی آنبرای از بین بردن عوامل موثر بر افت تحصیلی راه هایی وجود دارد که بر اساس بحث و گفت و گو با همکاران ومطالعه و تجربه خودم آنها را گردآوری نمودم. در حقیقت دراجرای راه حل ها عواملی باید به وجود بیایندتا معلول از بین برودکه من آن ها را نوشتم. با توجه به این نکات برای از بین بردن یا کاهش اثر، انتخاب کرده بودم راه حل ها را نوشتم. علت1:عدم علاقه به ادامه تحصیل: راه حل ها 1- مشاوره با دانش آموز 2- مصاحبه با والدین 3- کم کردن انتظارات عالی 4- تشویق دانش آموز 5- مقایسه نکردن دانش آموز با دیگرانعلت2:عدم درک ارزش کاروتوان آینده نگریراه حل ها 1- معرفی افراد موفق2- مطالعه کتاب غیر درسی3- صحبت با دانش آموزعلت3:نداشتن انگیزهراه حل ها 1- ایجاد علاقه به درس2- دادن مسؤلیت 3- تشویق به موقععلت4:ترس و اضطراب امتحان راه حل ها 1-ایجاد اعتماد به نفس در دانش آموز 2-آمادگی قبل از امتحان3-صحبت با والدین4-در نظر گرفتن هدف های کوتاه مدتعلت5 : سردر گمی در خانه راه حل ها 1- مشاوره با والدین2- کم کردن سرگرمی ها3- نظارت والدینعلت6: عدم رابطه بین خانه و مدرسه راه حل ها1- دعوت از والدین2- توجیه والدین3- فراهم آوردن امکاناتعلت7::بی توجهی والدین نسبت به امور درسی فرزندشان راه حل ها1- ایجاد ارتباط بین خانه و مدرسه2- مقایسه نکردن دانش آموز با دیگران توسط والدین3- جلوگیری از تمسخر و تحقیر شدن4- فشار درسی نیاوردن به کودک 4- کم کردن اختلافات خانوادگیافت تحصیلی موضوعی غیرقابل حل نیست، اما حل آن هم یکباره و ناگهانی و با شیوههای آنی میسر نیست. برای مقابله با این پدیده، به برنامهریزیهای درازمدت و زیربنایی احتیاج است که بر اساس واقعیتهای اجتماعی باشند و ضمانت اجرایی به عنوان یکی از اصول برنامهریزی آموزشی را داشته باشند. الف) برنامههای درازمدت یا بنیادی: این برنامهها تدابیر زیربنایی است که یک سیاست کلی را در نظام آموزشی میطلبد. برخی از جزئیات این روشها عبارتند از:۱) تجدیدنظر در نظام ارزشیابی. ۲) کاهش تعداد دانشآموزان هر کلاس. ۳) ارزیابی هوشی دانشآموزان قبل از دبستان. ۴) فراهم کردن امکانات آموزش و پرورش. ب) برنامههای کوتاهمدت: جزئیات این برنامهها به شرح زیر است:۱) تهیه به موقع کتابهای درسی و فراهم آوردن وسایل کمک آموزشی. ۲) همکاری نزدیک اولیای مدرسه و والدین. ۳) ارزیابی عملکرد معلمان و تشویق معلمان کارآمد. ۴) تقویت انگیزههای درونی دانشآموزان. همچنین تغییر در نگرشهای آموزشی معلمان، تغییر در سبکهای مدیریت مدارس، نوآوری در روش تدریس، اصلاح فرآیند یاددهی – یادگیری و توجه به مشارکت مردمی میتواند در کاهش مسائل آموزش و پرورش به ویژه افت تحصیلی مثمرثمر باشد بهرهگیری از مطالعات تطبیقی یعنی استفاده از تجربیات سایر کشورها در این زمینه میتواند موثر باشد.به عنوان مثال در هند راههای زیر را به کار بردهاند:۱) روشهای موثر تدریس عرضه گردید. ۲) بازآموزی معلمان آغاز شد. ۳) بین والدین و معلمان رابطه نزدیکتر ایجاد شد. در کشور پاکستان بیشتر روی بازآموزیها تاکید شده و بازآموزی معلمان را سرلوحه کار خود قرار دادهاند و معتقدند که این کار باید شامل آموزش مهارتهای تدریس، بازنگری محتوای دروس و آموزش مهارتهایی باشد که انگیزه دانشآموزان را به درس و تحصیل بیشتر کند. همچنین برای کاهش افت تحصیلی علاوه بر راههای درون سازمانی به راههای برون سازمانی نیز نیاز است. مثلا کاهش علایق افراد به تحصیلات به ویژه در پسران، به خاطر نبود بازار کار مناسب و شایسته برای دانشآموختگان است که این مهم عامل جدی در کاهش انگیزش تحصیلی در آنها میشود، به طوری که نابرابریهای آموزشی در شهر و روستا و نیز نابرابریهای جنسیتی (دختران در مقابل پسران) در تحصیلات عالیه که در یک دهه اخیر بر عکس چند دهه قبل در نظام آموزش و پرورش و نظام آموزش عالی کشور ما رخ داده است، به دلیل عدم تطابق نیازهای بازار کار به تخصص فارغالتحصیلان مدارس و دانشآموختگان دانشگاههاستزمانی که به چیزی احساس نیاز نشود فرد برای رسیدن به آن تلاش نمی نماید. اگر فردی نتواند در زندگی چیزهای مهم را تشخیص دهد و آنها را نشناسد، نباید امید زیادی به بهبود زندگی و رفاه او داشته باشیم. اگر فرد نداند چه چیزی برایش اهمیت دارد و چه باید انجام دهد، به هدف های خود نخواهد رسید.باید کوشید تا چیزهایی را که دانش آموز در زندگی به آنها علاقه دارد شناسایی کرد.عده ای از روانشناسان رفتار انسان را متأثر از احساسات او می انگارند. یعنی احساسات انسان ایجاد کننده رفتار او است. به عبارت دیگر احساسات، طرز فکرها، اعتقادات و ادراکات انسان به وجود آورنده رفتارند. از نظر تربیتی نیز این عقیده بسیار اهمیت دارد. اگر دانش آموزی احساس کند که معلمش او را دوست دارد، رفتارش نسبت به آن معلم دوستانه خواهد بود و به درس آن معلم نیز علاقه مند خواهد شد. در مقابل اگر احساس کند که معلم او را دوست ندارد، احتمالاً نسبت به درس آن معلم نیز علاقه ای نخواهد داشت. بنابراین باید کوشید تا چیزهایی را که دانش آموز در زندگی به آنها علاقه دارد شناسایی نمود و کار کردن با دانش آموز را از چیزهای دوست داشتنی آغاز کرد.شناسایی خود یا خویشتن پنداری- خویشتن پنداری عامل بسیار مهمی در ایجاد نوع رفتار است. افرادی که خویشتن پنداری مثبتی دارند رفتارشان اجتماع پسندتر از افرادی است که خویشتن پنداری آنها منفی است. خویشتن پنداری عبارت از عقیده و پنداری است که فرد درباره خود دارد. این عقیده و پندار به تمام جوانب خود یعنی جنبه های جسمانی، اجتماعی، عقلانی و روانی فرد مربوط می گردد. تصور انسان درباره هریک از عوامل رفتار معین و مشخص است. به عنوان مثال یک نمونه از مواردی که تأثیر خویشتن پنداری دانش آموزان را در وضع تحصیلی آنان نشان می دهد این است که دانشمندی در ضمن مشاوره با دانش آموزان عقب افتاده طی سالیان متمادی به این نتیجه رسیده است که یکی از عوامل اصلی عدم موفقیت تحصیلی این عده عقیده و پنداری است که آنها درباره خود دارند. به عبارت دیگر تعداد زیادی از این دانش آموزان اصولاً معتقدند که قادر به خواندن نیستند. آزمایشات پزشکی نشان می دهد که این عده دارای هیچ گونه نقص بینایی، عقلانی، شنوایی یا گویایی نیستند و از نظر جسمی سالم هستند. این دانشمند پس از مشاوره با این شاگردان نتیجه می گیرد که فقط خویشتن پنداری منفی شاگردان باعث عقب افتادگی تحصیلی آنها شده است. نتیجه آن که خویشتن پنداری تأثیر مهمی در نحوه پیشرفت دانش آموزان و رفتار آنها دارد.دانشمندی به نام "کویر اسمیت” معتقد است خویشتن پنداری بر اثر روابط بین عوامل زیر تعیین می گردد:الف-پندار والدین درباره فرد- سال های اولیه کودکی عامل بسیار مهمی در شکل گیری شخصیت کودک به شمار می رود. در چنین سال هایی والدین نقش بسیار مهمی در ایجاد نوع شخصیت کودک ایفا می کنند. کودک اولین الگوهای رفتاری خود را در محیط خانواده از والدین خود تقلید می نماید. تربیت صحیح کودک در سال های اولیه که به سال های سازندگی معروفند اهمیت خاصی دارد. به گونه ای که رفتار والدین با کودک در سال های اولیه زندگی اثرات خاصی در نحوه رفتار و تکوین شخصیت کودک به جا می گذارد. والدین می توانند کودک را در خلال این سال ها به استقلال یا وابستگی، به عطوفت یا خشونت تشویق کنند.ب-تصور و پندار دوستان و همبازی ها درباره فرد- به موازات رشد کودکان با مشاهده بازی آنها می توان دریافت که کودکان سعی دارند همواره نقش دوستان صمیمی خود را تقلید کنند. کودک می خواهد مثل دوست صمیمیش لباس بپوشد، حرف بزند و عمل کند. تقلید نقش امری طبیعی است و در تکوین شخصیت کودک مؤثر است. از سوی دیگر کودکان در انتخاب نوع دوستان تشخیص کافی و دقت لازم را ندارند و احتمالاً دوستانی انتخاب خواهند کرد که یا از لحاظ سنی متفاوتند و یا از نظر رفتاری با هم مغایرت دارند. در این مورد معمولاً والدین به طور مستقیم در این امر اساسی و حیاتی دخالت کنند و کودک را در صورت لزوم در انتخاب دوست راهنمایی کنند.ج-تصور و پندار معلمان درباره فرد- در سن معینی که کودک پا به کودکستان و یا دبستان می گذارد تجربه جدیدی را در زندگی آغاز می نماید. آشنایی شاگرد با معلمان و رابطه ای که بین معلم و دانش آموز ایجاد می گردد عامل مهمی در شکل گیری شخصیت و نحوه خویشتن پنداری دانش آموز به شمار می آید. معلمان علاقه مند با رفتار انسانی خود دانش آموزانی با صفات انسانی و علاقه مند در مدرسه به وجود می آورند. در حالی که معلمان بی علاقه و وقت گذران که به روابط انسانی بی توجهند دانش آموزانی افسرده و گریزان از مدرسه تربیت می کنند. اعتقاد و پندار معلم درباره نوع رفتار دانش آموز و توانایی های او و نحوه استفاده از این عوامل می تواند شخصیت دانش آموز را در مسیر خاصی پرورش دهد. معلمی که دانش آموز را در مدرسه با کلماتی نظیر تنبل، بی عرضه و بیچاره نامگذاری می نماید، نباید از دانش آموز توقع داشته باشد که فرد علاقه مند و منطقی ای شود.د-تصور و پندار فرد درباره خود- تصور و پندار درباره خصوصیات جسمانی، عقلانی، اجتماعی و روانی بخشی از شکل گیری خویشتن پنداری فرد را تشکیل می دهد. افرادی که نسبت به همسن هایشان کوتاه تر یا بلندتر هستند یا کسانی که عقب افتادگی ذهنی دارند، احتمالاً رفتارشان با افراد عادی متفاوت خواهد بود.ه-توجه به زمان حال- عامل مهم دیگری که در تعلیم و تربیت برای کشف معنی و مفهوم مشخصی باید مورد مورد توجه قرار گیرد، تأکید بر زمان حال است. اگر بپذیریم که احساس باعث ایجاد رفتار است، از آن جایی که احساس در زمان حال به انسان دست می دهد باید رفتار کنونی فرد را مورد بررسی قرار دهیم. این عقیده دریچه های امید تازه ای را در تعلیم و تربیت بر روی والدین و دانش آموزان می گشاید. در اکثر اوقات چشم پوشی از شکست های گذشته، دانش آموزان را تشویق می نماید تا در زمان حال برای کسب موفقیت مجدانه کوشش کنند. از سوی دیگر تأکید بیش از حد بر عوامل گذشته عذر و بهانه ای برای دانش آموز فراهم می نماید و به او امکان می دهد که به سادگی تمام شکست های آینده خود را به گذشته اش نسبت دهد و برای بهبود وضع تلاش و فعالیتی نکند