كشور ايران در منطقة زلزله خيزي واقع شده است براساس نقشه هاي پهنه بندي موجود، قسمت اعظم كشور ما از نظر زلزله در پهنة با خطر بيني بالا قرار دارد. تاريخ زلزله هاي اخير كشورمان نشان مي دهد كه از اوايل قرن تقريباً هر 10 سال يك زلزلة مخرب داشته ايم كه منجر به تخريب گستردة منازل، مرگ ساكنين آن و خسارات عمدةاقتصادي شده است. آخرين زلزله مخرب در ايران زلزلة خرداد 1369 در منجيل بود كه دهها هزار نفر تلفات به بار آمد. مقابله با خسارات ناشي از زلزله از دو جنبه انجام مي شود:
جنبه اول پيش بيني محل، شدت و زمان وقوع زلزله است در مورد اين جنبه پيشرفتهايي حاصل شده اما پيش بيني زمان وقوع زلزله با مشكلات بسياري همراه و تا به امروز عملاً غير ممكن بوده است.
جنبة ديگر به ساختمانهايي نظر دارد كه بتوانند به هنگام زلزله بدون تخريب باقي بمانند و در نتيجه اولاً خسارات جاني به حداقل برسد ثانياً خسارات مالي فقط به هزينه هاي لازم براي تغيير احتمالي محدود شود. در اين جنبه بخصوص در دهه هاي اخير علم زلزله شناسي و مهندسي زلزله پيشرفت چشم گيري داشته است.
در طرح ساختمن با مصالح بنايي مختلف اگر چه اصول كلي مشتركي وجود دارد اما بسياري از جزئيات طرح و اجرا به نوع مصالح وابسته است. در اين ميان مصالحي كه بيشترين مصرف را در اكثر ساختمانهاي شهري و در همة ساختمانهاي روستايي ايران دارند مصالح بنايي مانند آجر، بلوك و سنگ است جزء اين در ساختمانهاي با اسكلت بتون آرمه با فولادي نيز بسياري از اجزاء نظير: ديوارها و بعضاً سقف ها با مصالح بنايي ساخته مي شود. اجراي ناقص ضوابط استاندارد 2800 ممكن است نتواند از تخريب ساختمانها جلوگيري كند. مثلاً ساختمان بدون كلاف – بازشوهاي بزرگ بدون كلاف در اطراف آن – عدم عملكرد يكپارچه سقف و ديوارهاي اطراف آن و همه و همه مي تواند در هنگام زلزله به تخريب ساختمانها منجر شود در خارج از ايران مثلاً در مناطق زلزله خيز ايالات متحده آمريكا در دهه هاي اخير قبل از اينكه دستورالعمل هاي ساخت ساختمانهاي بنايي مقاوم در برابر زلزله در آيين نامه هايشان ارائه گردد ساختمانهايي بدون رعايت اين مقررات ساخته شده بود كه قطعاً تحمل نيروهاي ناشي از زلزله را نداشته و تخريب شده اند.