تصفيه بيهوازي فاضلابهاي صنعتي داراي مزاياي بالقوهاي مي باشد كه عبارتند از : انرژي مصرفي پائين، توليد كم لجن اضافي، كنترل بووآئروسلها و شروع بكار سريع بعد از توقف مار به مدت زمان طولاني. هاضمهاي بيهوازي با سرعت بالا كه داراي قدرت نگهداري توده ميكروبي مي باشند، نيز داراي ظرفيت تصفيه بالايي بوده و بنابراين به سطح كمتري نيازمند هستند. هايكي و همكاران (1991) شكلهاي عمده فرايند تصفيه براي هاضمهاي با سرعت بالا در بيست سال اخير را مورد بررسي قرار دادهاند. اين مطالعات شامل فرايندهاي UASB، بسترهاي ثابت با جريان رو به بالا و جريان رو به پائين و بسترهاي شناور و انبساط يافته ميباشد.
هرچند روشهاي تصفيه بيهوازي در اغلب كشورهاي اروپايي كاربرد گستردهاي دارند اما به طور معمول در انگلستان مورد استفاده قرار نميگيرند. با وجود عدم استقبال صنايع انگليس از اين روش شوراي مهندسين مشاور و علوم آكادمي انگليس در جهت ساخت و بهره داري از چهار نوع هاضم بيهوازي در مقياس پايلوت سرمايهگذاري نمود كه شامل يك فرايند تماسي، يك فيلتر بيهوازي با جريان رو به بالا و يك راكتور UASB بود. همه اينها با ظرفيت اسمي (حجم اسمي) و يك راكتور با بستر شناور با ظرفيت اسمي طراحي شدند (آندرسون و همكاران، 1988). پايلوتها در يك كارخانه بستني سازي بنام والس در شهر گلاستر قرار داده شد و به مدت 5/3 سال از سال 1987 مورد بهره برداري قرار گرفت.
برخي اطلاعات حاصل از بهره برداري از تصفيه خانههاي پايلوت توسط كاين و همكاران (1990) و اسميت (1991) منتشر شده است. مورگان و همكاران (1991) بر روي اكولوژي ميكروبي راكتورها به مدت 24 هفته از شروع بهره برداري پايلوت مطالعه نموده و به محدوديت حفظ توده ميكروبي در سيستم پي بردند. سيستم UASB در مقياس پايلوت در تشكيل گرانول ناموفق بوده و مطالعات آزمايشگاهي نيز نشان داد كه تشكيل گرانول بر روي اين فاضلاب رضايتبخش نيست (كايلس و همكاران، 1990)، در حالي كه گرانولهاي حاصل از تصفيه پساب كراخانه لبنيات سازي توسط UASB نسبت به فاضلاب بستني سازي خوب بود (هاكز و همكاران، 1992). گودوين و همكاران در سال 1990 گزارش دادند كه زمان لازم براي تشكيل گرانول و تصفيه مؤثر اين فاضلاب قابل بررسي است.