قریب به سی روز تا زمان تنفیذ حکم رئیسجمهور و فعالیت کابینه دوازدهم یعنی 12 مرداد باقی مانده است و شمارش معکوس برای معرفی وزرای پیشنهادی رئیسجمهور و کسب رأی اعتماد آغاز شده است.
هر روز گمانهزنیهای متعددی در فضای رسانهای کشور برای انتخاب وزرای کابینه دوازدهم به گوش میرسد و یکی از وزارتخانههای دولت، آموزش و پرورش است که حرفهای بسیاری بر سر انتخاب وزیر بزرگترین وزارتخانه کشور به گوش میرسد.
در حالی که فقط یک ماه به پایان کار فعالیت دولت یازدهم باقی مانده است، فخرالدین احمدی دانشآشتیانی همچنان روند سریالی تغییر مدیران ارشد این وزارتخانه را که از زمان به دست گرفتن سکان اصلی آموزش و پرورش، از آبان سال گذشته آغاز کرده بود را همچنان ادامه داده است.
آخرین تغییر و تحولات صورت گرفته انتصاب عباسعلی باقری به عنوان سرپرست اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران و انتصاب علیرضا کمرئی مدیرکل سابق آموزش و پرورش شهر تهران به عنوان سرپرست اداره کل ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات آموزش و پرورش است که به عنوان بیستمین انتصاب صورت گرفته در این وزارتخانه محسوب میشود.
11 آبان 95 نقطه آغاز صدارت دانشآشتیانی به عنوان وزیر آموزش و پرورش و نشستن بر صندلی وزارت در ساختمان طبقه چهارم این وزارتخانه است.
*هر 12 روز، یک تغییر در مدیران وزارت آموزش و پرورش
در طول فعالیت 8 ماهه دانشآشتیانی، شاهد 20 تغییر در سطح این وزارتخانه بودهایم؛ یعنی به ازای هر 12 روز یک تغییر صورت گرفته است.
نکته مهم و قابل تعمق این است که صرف نظر از درست یا نادرست بودن انتصابات پر شمار انجام شده، آنچه اذهان مخاطبان به ویژه فرهنگیان را درگیر ساخته و ایجاد پرسش میکند، ادامه روند تغییر و تحولات مدیریتی آن هم در روزهای پایانی دولت یازدهم و به عبارت دیگر «دقیقه نودی» مدیریت دانشآشتیانی است.
در این میان چند پرسش مطرح است؛
اول اینکه: دلیل تغییرات مدیریتی آن هم در آخرین روزهای فعالیت کابینه یازدهم از سوی وزیر آموزش و پرورش چیست؟
دوم اینکه: آیا دانشآشتیانی از انتخاب مجدد خود به عنوان وزیر آموزش و پرورش کابینه دوازدهم مطمئن است و با اطمینان از انتخاب مجدد، سعی در ترمیم و نوسازی مدیران زیر مجموعه خود میکند؟
سوم اینکه: تغییر پی در پی مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران و انتصاب سرپرست برای این اداره کل، با در نظر گرفتن فعالیت کوتاه و 11 ماه علیرضا کمرئی به عنوان مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران چیست؟
چهارم اینکه: آیا اعمال این تغییرات نوعی تغییر و تحول زودگذر و تنها از سر سرپوش گذاشتن کمبودها و نقایص بوده و امری دستوری و نمایشی است؟