روی هم رفته میتوان پذیرفت «خوب نبودن حال آموزشوپرورش» دیگر چیزی نیست که کسی بتواند آن را انکار کند.
اما آنگونه که از شواهد و قرائن برمیآید و به
ویژه برخوردی که محمد بطحایی، وزیر آموزشوپرورش تاکنون داشته است و یکی دوبار که
از بدهیهای فرهنگیان سخن گفته به شتاب پای بدهی دولت به دیگر کارکنان دولت را هم
به میان آورده است. روی هم رفته امید چندانی به پرداخت بدهیهای دولت به فرهنگیان
در این تاریخ اعلامشده نمیتوان بست.
در برخورد با مطالبات مالی فرهنگیان از آموزشوپرورش،
گویا سیاست دولت، امروز و فردا کردن است! هماکنون حقالتدریس سال گذشته فرهنگیان
از پاییز به بعد پرداخت نشده است.
شانس بود که به انتخابات ریاست جمهوری برخورد
کردیم و به بهانه انتخابات و رای گرفتن از فرهنگیان- که با در نظر گرفتن خانوادههای
آنان، به چند میلیون میرسد- دست کم حقالتدریس پاییز پرداخت شد. در غیر این صورت
شک ندارم که از آن سه ماه هم هیچ خبری نمیشد!
اما نکته مهم این است که بعد از انتخابات، پیاپی
وعده پرداخت یک هفته و یک ماه دیگر را میدهند. از آخر تیر افتاد به آخر مرداد و
بعد آخر شهریور و هماکنون هم که در آخر شهریور هستیم خبر میرسد که وزیر آموزشوپرورش
از یکی دو سال دیگر نام میبرد. به دلیل کسری بودجهای که آموزشوپرورش با آن
مواجه بوده است، بخشی از مطالبات فرهنگیان از سالهای پیش باقی مانده است. البته
در حوزه بازنشستگان برخی از فرآیندهای مالی پس از بازنشستگی، از حوزه آموزشوپرورش
خارج میشود.
دولت این جدیت را دارد تا معوقات فرهنگیان را به
صفر برساند و امیدواریم ظرف یک تا دو سال آینده بدهیها را به صفر برساند. به
راستی روشن نیست که این معوقات فرهنگیان دقیقا چه میزان است؟ آنگونه که فخرالدین
دانشآشتیانی، وزیر دوم آموزشوپرورش در دولت یازدهم اعلام کرد در طول یک سال
پایانی دولت یازدهم، حدود ۱۱ هزار میلیارد تومان از بدهیهای آموزشوپرورش به فرهنگیان داده
شده است که فکر میکنم دو فقره بزرگ و مهم آن، پاداش پایان خدمت بازنشستگان سالهای۹۴ و ۹۵ بود.
هماکنون سخن از چیزی حدود هزار میلیارد تومان
طلب فرهنگیان سراسر کشور از دولت است که بخش بزرگی از آن همین حقالتدریسهای سال
تحصیلی گذشته است. اما نکته مهم این است که با توجه به بودجه امسال آموزشوپرورش
و همچنین با توجه به برنامه ششم توسعه که در آن چندان توجهی به آموزشوپرورش نشده
است، به احتمال بسیار زیاد این روند در دولت دوازدهم نیز ادامه خواهد داشت و ما
هر سال با کسریهای کلان بودجهای- چیزی حدود یکششم کل بودجه سالانه آموزشوپرورش-
روبهرو خواهیم بود.
چند شب قبل در برنامه «پرسشگر» تلویزیون، سه
وزیر گذشته آموزشوپرورش بر این تاکید داشتند که شوربختانه از پس از انقلاب
تاکنون، هیچگاه آموزشوپرورش در اولویت برنامه دولتها نبوده است. همین جا بگویم
جای خوشحالی دارد که هماکنون نوعی همسویی میان همه کسانی که با آموزشوپرورش در
پیوند بوده و هستند، دیده میشود و همگان این مساله را میپذیرند و میگویند:
حال آموزشوپرورش خوب نیست.
زمانی فرهنگیان و کنشگران صنفی آنان همین را میگفتند
و فرادستان آموزشوپرورش گوش به زنگ تا به شدت انکار کنند! هماکنون هم البته
گهگاه خبرهایی به گوش میرسد که با فلان خبرنگار یا نویسنده آموزشی به خاطر بیان
شفاف آنچه در آموزشوپرورش میگذرد، برخوردهایی شده است.
اما روی هم رفته میتوان پذیرفت «خوب نبودن حال
آموزشوپرورش» دیگر چیزی نیست که کسی بتواند آن را انکار کند. اما آنگونه که از
شواهد و قرائن برمیآید و به ویژه برخوردی که محمد بطحایی، وزیر آموزشوپرورش
تاکنون داشته است و یکی دوبار که از بدهیهای فرهنگیان سخن گفته به شتاب پای بدهی
دولت به دیگر کارکنان دولت را هم به میان آورده است.
روی هم رفته امید چندانی به پرداخت بدهیهای
دولت به فرهنگیان در این تاریخ اعلامشده نمیتوان بست. بطحایی باید به این نکته
دقت کند که اگر دیگر کارکنان دولت نیز از دولت طلب دارند، میزان حقوق دریافتی آنها
و به ویژه مزایایی که فرهنگیان از آن بیبهرهاند، به مراتب بالاتر از فرهنگیان
است. وزیر آموزشوپرورش اگر مدافع حقوق آموزگاران خود است، نباید چندان دلنگران
پست و جایگاه خود باشد و بیش از هر منبع قدرت دیگری، روی بدنه آموزشوپرورش حساب
کند و با قدرت از حقوق حقه فرهنگیان دفاع کند.