بحث مربوط به استفاده آموزشي از رايانه در نظام آموزش و پرورش کشورهاي در حال توسعه ، ويژه در دهه اخير ، مورد مطالعه و مداقه وسيع قرار گرفته است. هم اينک نيز اين مقوله در دستور کار برنامه ريزان ، مديران ، محققان و انديشمندان آموزش و پروش اين کشور قرار دارد.
اين در حالي است که کشورهاي صنعتي تا حدود زيادي به اصول اساسي و راهکارهاي مناسبي براي بهره گيري از اين ماشين در نظام آموزش هاي رسمي و غير رسمي خود نايل شده اند و به نتايج اميدوار کننده اي نيز رسيده اند. در وضعيت حاضر ، گروهي از انديشمندان و پژوهشگران درباره استفاده آموزشي از رايانه پا را فراتر گذاشته اند ، تا آن جا که ورود رايانه به خانه و مدرسه را مصادف با آغاز يک " انقلاب آموزشي" قلمداد مي کنند. آنان اعتقاد دارند که رايانه علاوه بر يک منبع آموزشي براي تقويت و توسعه فرايند ياددهي – يادگيري در مدارس ، مي تواند نقش يک منبع يادگيري مستقل ، خود آموز و رونق بخش رويکرد" تداوم يادگيري" را براي دانش آموزان ايفا کند و در واقع ، با بهره گيري منطقي از اين ماشين آموزشي مي توان آموزش و يادگيري را از دورن کلاس و مدرسه به منازل و محيط هاي خارج از مدرسه انتقال داد. علاوه بر اين ، رايانه اين توانايي را دارد که بازوي مديريت نظام آموزش و پرورش – هم در ابعاد مديريت کلان نظام و هم مديريت کلاس و مدرسه – باشد.