تعريف فرار
فرار
به فرانسه Evasion و به انگليسي Runaway گفته
مي شود، عبارت است از شانه خالي كردن از زير بار مسئوليت و شرايط نامطلوب و يافتن
اوقات فراغت بيشتر، اين فرار گاهي به اين علت است كه شرايط سخت زندگي اجازه اطلاق
موجود انساني را به كسي نمي دهد و براساس طبقه بندي DSMIII، فرار
جز اختلالات رفتاري شديد محسوب مي شود نه به دليل ماهيت آن، بلكه به دليل فراهم
آوردن مسائل و مشكلات فراواني كه براي فرد و اجتماع به دنبال دارد، قابل توجه مي
گردد (فرجاد، 1370). لوئلاكول اظهار مي دارد كه: ميل به رهايي از قيد و بند خانواده
كه نوجوان در طلب آن است، ممكن است به فرار از قيود سرپرستي و نظارت پدر و مادر
منجر گرديد. ژاك پورساك فرار را مكانيسمي در جهت يافتن محل اثبات وجود مي داند كه
در خانه چنين فرصتي را نيافته است. (سعيدي به نقل از رضوي، 1365). پاره اي از
افراد در مواجهه با موقعيت هاي ناراحت كننده و شكست زا آسانترين راه را كه عقب
نشيني يا فرار است انتخاب مي كنند (نوابي نژاد، 1371).
فرار
بخشي از رفتارهاي ناسازگارانه است كه كودكان ونوجوانان مرتكب مي شوند و فرد به
دلايلي از مدرسه يا محيط زندگي طبيعي خود فرار ميكند. چنين رفتارهايي مقدمه اقدام
به رفتارهاي بزهكارانه بعدي محسوب مي شود. كودكان فراري گروهي از كودكان هستند كه
به دليل سوء استفاده بدني و رواني پدر و يا نامادري از خانه فرار مي كنند. و فرار
آنان غالباً در پي طلاق، مرگ و ازدواج يكي از والدين است. اين كودكان ارتباط خود
را به طور كامل با خانواده خويش قطع مي كنند.