چكيده: مقالة حاضر، تلاشي است جهت
بررسي جايگاه عُرف در حقوق بينالملل و حقوق اسلام، به اين معنا كه ميتوان گفت
عُرف و عادت، قديميترين پديدة حقوقي است و از زمانهاي بسيار كهن تا گذشتهاي كه
چندان دور نيست، تنها مظهر و جلوگاه حقوق بوده است.
نگارنده، براي بررسي تفصيلي در ابتدا
به بحث عُرف در حقوق بينالملل رُم، آنگلوساكسون و كامن لا ميپردازد. در ادامه، عرف در قانون و
حقوق اسلام را بحث كرده و نمونههايي از مصاديق عُرف در حقوق اسلام و نقش عرف در
پيدايش نظام ديات در اسلام را مورد بررسي قرار داده است.
نويسنده، در پايان نتيجه ميگيرد كه
نظام ديات يك حكم تأسيسي اسلام نيست، بلكه اسلام آن را امضا كرده و جزء احكام
امضائي است و عرف و عادت در پيدايش آن نقش بسزايي را به عهده داشته است. همچنين با
توجه به مطالب ذكر شده به دست ميآيد كه پرداخت ديه از طرف عاقله نيز تابع عُرف
است.
كليدواژهها: عرف، عرف در حقوق
بينالملل، عرف در حقوق اسلام.
گفتار اول: عرف در حقوق بين
الملل
1ـ مقدمه
هرچه در تاريخ زندگي
اجتماعي بشر به دورانهاي گذشتهتر و دورتر بازگرديم نيروي نظام خانوادگي را
كه به شكل عرف متجلي بوده استوارتر مييابيم. چنان كه در دوران كنوني
نيز نظام زندگي جوامع بَدَوي كه در گوشه و كنار كرة زمين وجود دارند جز به
صورت عرفي نيست و اين نشانهاي از دورانهاي نخستين ملل متمدن فعلي ميباشد
كه قرنها راه كمال را پيمودهاند و اينك در مدارج عالي مدنيت ره ميسپرند.
بنابراين ميتوان گفت عرف و عادت قديميترين پديدة حقوقي است و از
زمانهاي بسيار كهن تا گذشتهاي كه چندان دور نيست تنها مظهر و جلوگاه حقوق
بوده چنان كه مارك رگلاند تصريح كرده: «در حقيقت عرف منبع اول حقوق و
نخستين مظهر آن است» و پيش از به وجود آمدن حقوق كتبي حاكميت بلامنازعي
داشته و با دقت و خشونت مورد عمل و اِغماض و چون و چرا در آن را نداشته
است.