شناخت جرم يا
انحرافات و علل بوجود آورنده آن
مقدمه
هيچ مجرمي از مادر خود مجرم و تبهكار زاده نشده است،
همه انسانها، فطرتي پاك خلق شده و پس از تولد در دوران اوليه زندگي، پاك و معصومند
و اين تا زماني است كه توسط شرايط خاص محيط خانوادگي، اجتماعي و پرورش به گناه
آلوده نشوند زيرا چگونگي رفتار و شخصيت
افراد بيشتر به چگونگي محيط اجتماعي و اقتصادي و تربيتي آنها بستگي دارد، بنابراين
توجه به اين واقعيت ضروري بنظر مي رسد كه جرم و جنايت يا بعبارت بهتر بيماريهاي
اجتماعي مانند بيمارييهاي جسمي مسري هستند و اگر قبل از ايجاد انگيزه وقوع جرم
بفكر اصلاح و از بين بردن علل ارتكاب جرم نيافتند ممكن است به ديگران نيز سرايت
كند كه عواقب سنگين و غير قابل جبراني در پي دارد بصورتي كه: بر اثر ازدياد جرم
وجنايت قدرت كنترل در جامعه هر روز ضعيف تر و بالطبع بر مقدار مجرمين افزوده مي
گردد.
در تمامي اعصار و قرون جامعه انساني مواجه با دردها و
آسيب هاي ناشي از كجرويها انحرافات، جرام و جنايات بوده كه در هر عصري شكل خاصي
پيدا كرده و نوع برخورد با آن هم گوناگون بوده است. در عصر ما بدلايلي چون گسترش
فقر و محروميت، جنگ، عدم توجه به جنبه معنوي انسان، ستي و تزلزل اركان اخلاقي،
سقوط خانواده، تكامل ماشينيسم گسترش مكاتب مادي و الحادي. پوچ گرائيها و لذت طلبي
ها و بالاخره عدم توان كنترل زمامداران توسعه بيشتري يافته است.
دورنماي آينده از ديد
بسياري از جامعه شناسان، بسيار تيره است و به نظر آنها اميدي به اصلاح اوضاع نيست
مگر اينكه تحولي ناشي از روشنگريها و ارشادات سازنده در جامعه رخ دهد وجود چنين
انديه هايي، صاحبنظران را به تلاش و تكاپو وا داشته است كه در سايه بررسيهاي علمي،
ريشه و انگيزه هاي اينگونه دردها را كشف كرده و راههايي براي پيشگيري و درمان
ارائه كنند.