از روزي كه خداوند بشر را خلق فرمود، نياز به ورزش و تربيت بدني نيرومند و قوي از جانب اين مخلوق به خوبي حس شد چه از جنبه دفاع شخصي و يا كسب معاش و چه از جهت مقابله و رويارويي با طبيعت پيرامونش.
نياز بشر به ورزش و تربيت بدني در طول روزگاران همواره وجود داشته و هيچگاه نبود كه انسان خويش را از داشتن بدني سالم و قوي بي نياز ببيند. هرچه زمان جلوتر ميرفت به گونه هاي مختلف، انسان ضعيف از انجام اموري كه توانايي لازم را داشته باز مي تواند (هر زمان به مقتضاي خودش) بعد از ظهر و ترويج شريعت اسلام كه اين دين همواره پيروانش را به داشتن بدني سالم و قوي تشويق و ترغيب مي كند، مسئله پرورش بدن به منظور برخورداري از رواني سالم در ميان مسلمانان جايگاه ويژه اي يافت.
از جمله شعارهايي كه اسلام نيز آن را تاييد ميكند اين است كه:
روح سالم در بدن سالم است. زيرا كسي كه داراي بدني ضعيف و تربيت نشده باشد، حتي به جاي آوردن واجبات و عبادات نيز دچار كاستي و نقصان است چه رسد به اينكه بخواهد در محيط اطرافش احقاق حقي بكند و دست ظلمي را از دامن مظلومي قطع بكند.
اگر ما در سيره رهبران ديني از جمله علي (ع) يا حتي پهلوانان نگاه بكنيم در خواهيم يافت كه ايشان قدرت بدني بالا را در راه صحيح و جهت مثبت آن صرف مي كردند و نه در راه ظلم به ديگران. در احوال پهلوانان ديده مي شود كه ايشان معتمد ونقطه اتكا افراد جامعه بوده اند چرا كه ايشان توانسته اند معنويت را با قدرت بدني ممزوج كرده و از ثمره شيرين آن كه همانا دستگيري از افتادگان و كمك به بيچارگان باشد بهره ها برده اند ولي متاسفانه مسئله ورزش و تربيت بدني باآن جايگاه رفيع كه از آن ياد شد به صورت حربه تبليغاتي در دست استعماراگران و دشمنان كشورهاي جهان سوم در آمده و بهره هايي كه ايشان از تبليغات ورزش برده اند چيزي نيست جز پر كردن جيبهاي خود و به باطل گذرانيدن وقت ارزشمند جوانان.