متقاعدگری را باید هسته تبلیغ دانست. یعنی، صرف نظر از حوزه موضوعی (دین، سیاست، یا بازرگانی و مانند آن)، هدف اولیه تبلیغ متقاعد کردن مخاطب نسبت به پیام است. متقاعدگری کوششی برای تغییردادن نگرش ها نسبت به چیزهای مختلف است(کاچیوپو و پتی، 1981؛ و بارونو بیرن، 1996). چیزهایی از پودر رختشویی گرفته تا نظام مدیریت اجتماعی، نگرشها نیز به عنوان ارزیابی های نسبتا پایدار از موضوع های مختلف جهان اطراف تعریف شده اند. (ایگلی و شایکن1993) و نتیجه آن، خوش آمدن یا خوش نیامدن چیزی( یا موضوعی) به مذاق روانشناختی ماست. مبانی این ارزیابی ها(خوش آمدن یا نیامدن ها)، ممکن است شناختی(دو دوتا چهار تا کردن) یا عاطفی(هیجانی) باشد، اما در هر یک از دو حال، هنگامی که نگرش خود را نسبت به چیزی، به گونه کلامی یا رفتاری بیان می کنیم، در واقع شناخت یا عواطف خود را نسبت به آن نشان داده ایم. به این ترتیب، متقاعدسازی شامل هر گونه کوششی برای تغییر ارزیابی های شناختی و عاطفی مردم است؛ و یا به گفته دیگر، شامل کوشش برای تغییر نگرش های آنان نسبت به چیزهای مختلف است. این کوشش ها می تواند در حوزه روابط بینافردی، و یا در چارچوب ارتباطات رسانه ای تحقق یابد. در این چارچوب، پیام با تمام مولفه هایش، به عنوان یکی از عناصر اصلی، ارتباط، نقش تعیین کننده و موثری در برقراری ارتباط متقاعدگرانه دارد. این مقاله به یکی از این مولفه ها به نام « پیام های یک جانبه در برابر پیام های دو جانبه » می پردازد.
پیام و ساختار آن
پیام یکی از ابزارهای مهم متقاعدسازی در ارتباطات بینافردی است که از قدیم بر اهمیت آن تاکید شده است. افلاطون در کتاب خود موسوم به مناظره متقاعدسازی را کلید قدرت، و پیام را کلید متقاعدسازی بر شمرده است. وی می نویسد: « چه چیز برتر از کلامی است که قاضی را در دادگاه، سناتوری را در مجلس سنا، یا شهروندان را در انجمن شهر و یا در هر نوع همایشی متقاعد می کند؟ چنانچه توان به خدمت گرفتن کلام را در حد مطلوبش داشته باشید، پزشک خویش را برده خود کرده اید، آموزگار خویش را برده خویش کرده اید، و برای تاجری که با او به گفت و گو نشسته اید، افتخاری است که گنج ها و دارایی ها را نه برای خویش، که برای شمایی که می توانید دیگران را متقاعد کنید، جمع آوری کند.» (پتی، و کاچیوپو، 1996، ص 69 ).