قسمتی ازین مجموعه
تحقیق زمینه ای
بينايي
اعضاي بينايي، چشم ها هستند. شعاع هاي نوري كه به هر چشم وارد مي شود، به وسيـله قرنيـه و عدسي متمركز شده، روي شبكيه مي افتند و يك تصوير وارونه بر روي آن تشكيـل مي دهنـد. سلـول هاي شبكيه اين تصوير را به تكان هـاي الكتريكي تبديـل مـي كنند كه از طريق عصب بينايي به مغز مي روند و در آنجا رمز گشايي شده، باعث بينايي مي شوند. عنبيه، اندازه مردمك را تغيير داده، مقدار نوري را كه به شبكيه مي رسد، كنترل مي كند. رگ هاي خوني شبكيه و لايه اي به نام مشيميه، مواد غذايي را به چشم مي رسانند.
نماي شبكيه
سلول هاي شبكيه، رنگ و شدت نور را ثبت مي كنند. در پشت شبكيه، ديسك بينايي قرار دارد كه در آنجا رشته هاي عصبي به هم نزديك شده، عصب بينايي را تشكيل مي دهند و رگ هاي خوني وارد چشم مي شوند. ديسك، هيچ گونه سلول حساس به نور ندارد و«نقطه كور» خوانده مي شود. اين عكس با يك افتالموسكوپ گرفته شده است كه داخل چشم را بزرگ و روشن مي كند.
شنوايي و تعادل
گوش نه تنها وظيفه شنيدن بلكه برقراري تعادل را نيز به عهده دارد. گوش شامل قسمت هاي خارجي، مياني و داخلي است. گوش خارجي، امواج صوتي را به پرده صماخ مي رساند، باعث لرزش آن مي شود. استخوان هاي گوش مياني، اين لرزش ها را به گوش داخلي منتقل مي كنند. اين پيام ها در آنجا به پيام هاي الكتريكي تبديل مي شوند. اين پيام ها از طريق سلول هاي عصبي به مغز رفته، مورد تجزيه و تحليل قرار مي گيرند. گوش داخلي همچنين ساختارهايي دارد كه با تشخيص وضعيت و حركت سر به تعادل كمك كرده، به ما اجازه مي دهند بدون يان كه بيافتيم، قائم بايستيم و حركت كنيم.
ساختار گوش
گوش خارجي شامل لاله (قسمت قابل مشاهده) و مجراي گوش است كه به پرده صماخ ختم مي شود. گوش مياني حاوي ۱۳ استخوان ظريف است كه پرده صماخ را به غشاي جدا كننده گوش مياني و داخلي، مرتبط مي كنند. حلزون كه حاوي گيرنده هاي حسي شنوايي است و نيز ساختارهاي تنظيم كننده تعادل در گوش داخلي قرار دارند.
بويايي
بوها به وسيله سلول هاي گيرنده تخصيص يافته در سقف حفره بيني تشخيص داده مي شوند. اين سلول هاي گيرنده مولكول هاي بودار موجود در هوا را تشخيص مي دهند و اين اطلاعات را به تكان هاي الكتريكي ظريفي تبديل مي كنند. اين تكانه ها از طريق عصب بويايي به پياز بويايي (انتهاي عصب بويايي) و سپس مغز منتقل مي شوند و در مغز مورد تحليل قرار مي گيرند. حس بويايي انسان بسيارحساس بوده، ما را قادر به تشخيص بيش از ۱۰۰۰۰ بوي مختلف مي كند.
گيرنده هاي بويايي
مولكولهاي بودار با ورود به بيني، مژه هاي (موهاي ظريف)متصل به سلول هاي گيرنده سقف حفره بيني را تحريك مي كنند. اين گيرنده ها پيام ها را از طريق عصب بويايي به پياز بويايي متصل مي كند كه پيام ها را به مغز مي برد.
چشايي
مزه ها به وسيله جوانه هاي چشايي تشخيص داده مي شوند اين ساختارها در دهان و گلو قرار دارند و اكثر آنها (حدود ۱۰۰۰۰ عدد) در سطح فوقاني زبان واقع شده اند. آنها تنها مي توانند۴ مزه اصلي را تشخيص دهند. شيريني، ترشي، شوري و تلخي. هر مزه به وسيله جوانه هاي چشايي واقع در يك ناحيه خاص از زبان تشخيص داده مي شود: تلخي در پشت، ترشي در كناره ها، شوري در جلو و شيريني در نوك. حس بويايي ما به همراه اين4 مزه اصلي، ما را قادر به افتراق طيف وسيعي از مزه هاي جزئي تر مي كند.
ساختار جوانه چشايي
مواد داخل دهان در تماس با موهاي ظريفي قرارمي گيرند كه روي جوانه هاي چشايي زبان واقع هستند. اين موها، تكانه هايي عصبي توليد مي كنند كه از طريق رشته هاي عصبي به يك ناحيه تخصص يافته در مغز مي روند.
لامسه
حس لامسه شامل حواسي چون درد، فشار، ارتعاش و دماست. اين حواس به وسيله دو نوع گيرنده واقع در زير سطح پوست، تشخيص داده مي شوند: انتهاهاي عصبي آزاد (بدون پوشش) و انتهاهاي عصبي پوشيده به صورت اجسام حسي، انواع مختلف انتهاهاي عصبي يا اجسام حسي، حواس ويژه را مي گيرند. تعداد گيرنده ها در بدن فرق مي كند: براي مثال، نوك انگشتان دست به شدت حساس هستند و گيرنده هاي زيادي دارند در حالي كه ناحيه مياني پشت گيرنده هاي كمتري دارد.
گيرنده هاي لامسه
لمس به وسيله گيرنده هاي مختلفي در سطوح مختلف پوست انجـام مـي شـود. گيرنده هاي عصبي آزاد در نزديك سطح پوست، به لمس، درد، فشــار و دمــا پـاسـخ مــي دهند. كه اجسام مركل و مايسنر، لمس ظريف و اجسام پاچيني، فشار عمقي و ارتعاش را تشخيص مي دهند.
افزایش سن
طبق تحقیقات انجام شده، امروزه میدانیم که با افزایش سن و ورود به دوران سالمندی، توانایی بدن در مقابله با اکسیدانها کاهش مییابد. اکسیدانها موادی هستند که در طی سوخت و ساز در بدن ایجاد میشوند و یا از محیط خارج، بدن را مورد هجوم خود قرار میدهند. بدن از طریق مکانیسمهای مختلف و سد آنتیاکسیدانی خود با آنها مبارزه میکند. ولی در سالمندی با ضعیف شدن سد آنتیاکسیدانی، به ویژه با مصرف کم مواد غذایی حاوی آنتیاکسیدان، تحت تاثیر رادیکالهای آزاد، بازسازی سلولی کاهش خواهد یافت.
سیگار
یکی از اجزای شیوه زندگی ناسالم سیگار کشیدن است. سیگار تک تک اندامها را تحت تاثیر قرار میدهد.
از جمله:
– سیگارمستقیما روی چشمها آثار سوء گذاشته و به ویژه در ایجاد آب مروارید و اختلالات ته چشم نقش دارد.
چاقی و سیگار
– سیگار خود به تنهایی در بدتر شدن عوارض چشمی ناشی از دیابت نقش دارد. به این صورت که در نتیجه کشیدن سیگار، با افزایش رادیکالهای آزاد، روند پیری و مرگ سلولی پیشرفت میکند.
– سیگار میزان نیاز بدن به ویتامینها را افزایش میدهد.
– اکسیژنرسانی به سلولها را کم میکند.
– با از بین بردن سطوح مخاطی، جذب ویتامینها را از رودهها کاهش میدهد.
– اشتهای فرد را کاهش میدهد و کم اشتهایی ، زمینهساز بروز سوءتغذیه میشود که روی سلامت چشمها موثر است.
چاقی
آیا تا به حال از ارتباط میان چاقی و مشکلات چشمی چیزی شنیده بودید؟
تحقیقاتی که در زمینه ارتباط چاقی و اختلالات بینایی صورت گرفته مؤید این نکته بوده که چاقی یک عامل خطر در مشکلات چشمی است. طبق این تحقیقات، چاقی ممکن است فرد را در معرض خطر پیشرفت آبمروارید، انسداد ورید شبکیه و بیماری از بین رفتن ماکولا (Age-related Macular Degeneration) قرار دهد. از بین رفتن ماکولا، تخریب سلول های ناحیه مرکز بینایی است که در سنین بالا اتفاق می افتد و سبب کاهش متوسط تا شدید بینایی می گردد.چاقی مستقلا عامل خطری برای ابتلا به دیابت است و این بیماری که کنترل آن پیچیده است شانس "رتینوپاتی دیابتی” یا مشکلات چشمی ناشی از دیابت را زیاد می کند.
عینک آفتابی
نور آفتاب
اگرچه قرار گرفتن روزانه نیم ساعت در معرض تابش مستقیم نور خورشید برای ساخت ویتامین D مورد نیاز بدن و پیشگیری از پوکی و نرمی استخوان ضروری است، ولی برای پیشگیری از تاثیرات منفی اشعه ماورایبنفش خورشید، باید از عینکهای استاندارد آفتابی که مانع عبور این اشعه میشوند استفاده کنیم. طبق نظرات متخصصان چشم، تماس طولانی با نور زیاد، زمینهساز ابتلا به برخی بیماریها مانند آبمروارید است.