پيامبر گرامى را از آن نظر كه وحى الهى را از مقام ربوبى دريافت مىكند، نبى (آگاه از اخبار غيبى) و از آن نظر كه مأمور به ابلاغ پيامى از جانب خدا به مردم است، رسول مىنامند، پيامبر در اين دو مقام، فاقد امر و نهى و اطاعت و عصيان است و وظيفهاى جز پيامگيرى و پيام رسانى ندارد و لذا قرآن درباره او مىفرمايد:
«ما على الرسول الا البلاغ و الله يعلم ما تبدون و ما تكتمون (مائده /99): براى رسول وظيفهاى جز ابلاغ نيست و خدا از آنچه كه آشكار مىسازيد و يا پنهان مىداريد، آگاه است».
اگر قرآن در قلمرو رسالت، براى رسول حق اطاعت قائل مىشود و مىفرمايد: «و ما ارسلنا من رسول الا ليطاع باذن الله (نساء /64): هيچ رسولى را اعزام نكرديم مگر اينكه به فرمان خدا، از او اطاعت شود»، مقصود اطاعت طريقى است نه موضوعى، يعنى به پيامهاى او گوش فرا دهند و به گفتههاى او مانند انجام نماز و پرداخت زكات جامعه عمل بپوشانند، انجام چنين وظائفى در حقيقت، اطاعت فرمان خدا است، نه اطاعت پيامبر، هر چند به صورت ظاهر اطاعت پيامبر نيز به شمار مىرود و قرآن ماهيت اين نوع اطاعتها را در آيه ديگر به صورت روشن بيان مىكند و مىفرمايد: «من يطع الرسول فقد اطاع الله (نساء /80): هر كس رسول را فرمان برد، خدا را فرمان برده است