فرمت فایل: word
تعداد صفحات: 40
واژه دلبستگی را نخستین بار بالبی (1975)در مورد پیوند مادر- کودک به کار برد. بالبی مایل بود جهت پیوند مادر- کودک واژه ای به کار برد که با واژه «وابستگی» متفاوت باشد. اصطلاح دلبستگی نخستین بار به وسیله کردارشناسان طبیعی جهت بیان پیوند مادر- کودک به کار گرفته شد و سپس وارد روان شناسی گردید (پیوسته گر، سیف، درویزه، پورشهریاری، 1385 : 127 ) .
موضوع دلبستگی بعد از جنگ جهانی دوم در سال 1960 مورد توجه محققان تحولی قرار گرفت. زیرا در این زمان مادران اروپایی کودکانشان را در سنین نوزادی و کودکی از خود جدا نموده و وارد بازار کار شدند. این موضوع نه تنها فرهنگ و الگوی خانوادگی را در اروپا تغییر داد، بلکه تعداد بچه ها را در خانواده و رابطه مادر- فرزند را نیز دگرگون نمود. در ساعات کاری والدین تغییراتی به وجود آمد، طلاق افزایش یافت و بسیاری از مادران تنها و بدون حمایت ماندند. روابط ایمن در خانواده ها کاهش یافت. در چنین شرایطی بعضی محققان رابطه عاطفی والدین فرزند را حائز اهمیت فراوان دانستند. به عنوان مثال بالبی (1978) اظهار نمود: «پیوند عاطفی بین والدین و کودک سازگاری روانی و اجتماعی کودک را در آینده پیش بینی می نماید» (همان منبع: 128) .
دلبستگی
بالبی با طرح مفهوم دلبستگی و منسجم ساختن تحلیل روانی با رفتارشناسی طبیعی و نظریه
سیستم ها پژوهش هایی را بنیان نهاد که اهمیت تجسمات مربوط به خود، دیگران و روابط را نشان داد. مطالعات نشان دادند سنجش سبک های دلبستگی توأم با ایمنی و ناایمنی نوزادان، امکان پیش بینی سازش یافتگی آنها را در دوران مدرسه فراهم می آورد. این سازش یافتگی تابعی از کیفیت ارتباط اولیه والدین با کودک است.
دی ولف[1] و ون زندورن[2] (1997) با ساختن مصاحبه سازمان یافته دلبستگی بزرگسالان که در آن تجارب مربوط به دلبستگی به اشخاص مهم زندگی و یا فقدان آن اندازه گیری می شود، یافته های مهمی در این خصوص بدست آوردند. این ابزار سبک دلبستگی را در چهار مقوله کدگذاری می کند. ایمن یا خودمختار، مضطرب یا دغدغه داشتن نسبت به دلبستگی، گریزان از دلبستگی، و ضربه ها یا فقدان های حل نشده در خصوص دلبستگی (قربانی، 1382: 39) .
مطالعات با استفاده از این ابزار نشان دادند با توجه به سبک دلبستگی والدین (ارتباطی که والدین با اشخاص مهم زندگی خود داشته اند) می توان سبک دلبستگی کودکان آنان را پیش بینی کرد (استل[3]، وفونگی[4]، 1996). در مطالعه دیگری مشخص شد که دلبستگی با آسیب های روانی در بزرگسالی نیز مرتبط است و بین ظرفیت درک و اندیشه درباره حالت های روان شناختی با مورد بدرفتاری قرار گرفتن در دوران کودکی ارتباط وجود دارد (همان منبع: 40) .
دلبستگی پیوند عاطفی عمیقی است که با افراد خاص در زندگی خود برقرار می کنیم طوری که باعث می شود وقتی با آنها تعامل می کنیم، احساس نشاط و شعف کرده و به هنگام استرس از اینکه آنها را در کنار خود داریم، احساس آرامش کنیم. نوباوگان در پایان سال اول زندگی به افراد آشنایی که نیازهای جسمانی و تحریک آن ها را برآورده کرده اند دلبسته می شوند. به بچه های این سن نگاه کنید که چگونه برای توجه خاص، والدین خود را انتخاب می کنند و روی آن ها انگشت می گذارند. همه پاسخها فقط برای آن ها ذخیره شده است (ای برک، 2001 : 273)
1- De wolff
2- Van zendorn
3- Stell
4- Fonagy
فهرست مطالب
دلبستگی
دیدگاه مکاتب فکری مختلف در مورد دلبستگی
نظریه روان کاوی
نظریه کردارشناختی
نظریه یادگیری اجتماعی
نظریه بوم نگری
نظریه روان شناسی شناختی
نظریه اشپیتز
نظریه ملانی کلاین
نظریه روانی اجتماعی اریکسون
انواع سبک های دلبستگی
نظریه دلبستگی و دلبستگی در بزرگسالان
الگوهای دلبستگی بزرگسال
ویژگی های سبک های دلبستگی بزرگسالان
تحول دلبستگی بزرگسال
الگوهای فعال درونی
معیارهای تمایز دلبستگی کودکان از بزرگسالان
رابطه شیوه های دلبستگی با رضایتمندی زناشویی
اهداف ازدواج
1- تأمین نیازهای جنسی
2- تولید فرزند و بقای نسل
3- تکامل فردی و اجتماعی
4- سلامت و امنیت فردی و اجتماعی
5- دست یافتن به آرامش و آسایش
پیشینه عملی پژوهش
بازنگری پژوهش های انجام شده در داخل و خارج کشور
منابع
روان شناسی