فرمت فایل: word
تعداد صفحات: 40
برخي از صاحبنظران، منشأ پديدهي جهانيشدن را مقارن با نيمهي دوم قرن بيستم ميدانند، ولي برخي ديگر، ريشهي اين پديده را قبل از قرن بيستم ميدانند، همگرايي جهان در قلمرو فرهنگ، اقتصاد، زبان، سياست و غيره همراه با وجود بازرگاني و تجارت بينالملل از دوران مركانتليسمها كه تجارت توسعه پيدا كرد، بيشتر نمود يافت و مردم با مسافرت به كشورهاي دور و نزديك از آداب، رسوم و فرهنگ كشورهاي مختلف اطلاع پيدا ميكردند و تعاملي هرچند نسبت به دوران معاصر ناچيز اما درحال شكل گرفتن بود، بنابراين اولين تعامل بين كشورها و مناطق جهان توسط تجارت و حمل و نقل كالا از يك منطقه به منطقه ديگر شكل گرفت، به مرور زمان و با افزايش درآمد سرانه و رشد اقتصادي به ويژه تحولات مربوط به انقلاب صنعتي، افراد براي آشنايي با فرهنگ ديگران و براي گردش و غيره به كشورهاي مختلف مسافرت ميكردند كه عمدتاً اين نوع نقل و انتقالات بعداً تحت عنوان صنعت گردشگري نام گرفت، بنابراين دومين عامل براي تعامل انسانها در تمام قلمروها، توسط صنعت گردشگري يا توريسم انجام شد. با پيشرفت صنعت و تكنولوژي، حمل و نقل كالا و ارتباطات كشورها با يكديگر تسهيل گرديد، به طور مثال وجود حمل و نقل هوايي توانست سرعت تجارت كالا در بين كشورها را افزايش دهد و از اين طريق به تعامل اقتصاد جهاني كه به كندي درحال پيشرفت بود، سرعت بيشتري بخشد، پس سومين عامل براي همگرايي و تعامل كشورها، پيشرفت تكنولوژي بوده است. عواملي كه در بالا به آنها اشاره شد و در طول تاريخ بشر اتفاق افتاده است، موجبات ايجاد تعامل بين فرهنگها، اقتصادها، حكومتها و غيره شده است، اما در همين دوره عواملي وجود داشته است كه موجب كندي تعامل جهاني شدن شده است. وجود جنگهاي مختلف بين قبيلهها، ملتها و دولتهاي مختلف، از طرف ديگر وجود حكومتهاي ديكتاتوري و يا تعصبات ناسيوناليسمي بعضاً نه اينكه تعامل و همگرايي جهان را موجب نشده بلكه دشمن ستيزي و جنگهاي مختلف را نيز موجب شده است. البته تحليل در مورد جهاني شدن يا جهاني سازي در قلمروهاي غيراقتصادي مانند سياست، فرهنگ، زبان وغيره مختلف و متفاوت است، اما در اين بخش به لحاظ قرار گرفتن در چارچوب موضوعي جهاني شدن اقتصاد از پرداختن به مقولاتي مانند جهاني شدن فرهنگ، سياست و غيره پرهيز ميكنيم و آن را به مطالعات در همان قلمرو ميسپاريم. بنابراين تعامل انسانهايي كه در مكانهاي مختلف زندگي ميكنند، از دوران بعد از رنسانس و شروع مكتب مركانتليسمها آغاز شد و عواملي همچون تجارت كالا، گردشگري و تكنولوژي باعث تعامل بيشتر انسانها و روابط اقتصادي آنها شده اند. در برخي از مطالعات اين دوره را موج اول جهاني شدن مينامند. در دورهي معاصر از سال 1910 تا سال 1950 روند فرآيند جهانيشدن و همگرايي مالي و تجاري بين اقتصادهاي كشورهاي جهان بسيار كند بوده و عمده دلايل آن وجود دو جنگ جهاني اول و دوم و ركود بزرگ سال 1930 است. در سال 1945 بعد از ويرانيهاي جنگ جهاني دوم، اقتصاد جهان به حد زيادي متلاشي شده بود .در آن سالها اروپاي غربي و ژاپن مصمم به زدودن تأثيرات مخرب جنگ و سر و سامان دادن به وضع خود شدند. جيره بندي غذا و نظارتهاي زمان جنگ هنوز برقرار بود. پولها با سختي قابل تغيير به يكديگر بودند، بلوك سياسي كه مركز آن اتحاد جماهير شوروي سابق بود، وارد دورهاي از تحكيم اقتدار در كشورهايي شد كه از اروپاي شرقي و مركزي بدست آورده بود، چين در سال 1949 تبديل به يك كشور كمونيستي شد.كشورهاي سوسياليستي به سرعت از ساير كشورهاي جهان منزوي شدند. مبادلات تجاري بين آنها و ساير كشورهاي جهان بسيار كم شده بود. انتقال سرمايه اندك و نتيجتاً هيچ نوع انتقال قانوني نيروي كار وجود نداشت. كشورهاي درحال توسعه هم وضعيت بهتري از آنها نداشتند، آمريكاي لاتين كاهش فاجعه آميزي را در رابطهي مبادلهي خود طي ركود بزرگ دههي 1930 تجربه كرده بود
فهرست مطالب
تاريخچهي جهانيشدناقتصاد
تاريخچهي رابطهي مبادله
تحقيقات خارجي
تحقيقات داخلي
مباني نظري
مدل هاي واردات
مدل هاي صادرات
مباني نظري جهاني شدن و تجارت
مباني نظري رابطهي مبادله
منابع
اقتصاد