(فصل دوم تحقیق)
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
نوع فایل:wordوقابل ویرایش
نظریههای روانشناختی روابط عاشقانه
بسیاری از مدلهای نظری معروف به بررسی رابطههای عاشقانه و دوستانه میپردازند که به چند مورد از مهمترین آنها اشاره میکنیم، اینکه چه عواملی موجب بروز رفتارهای عاشقانه میشوند؟ و چگونه این روابط تقویت میشوند.
- نظریه جذب و کشش
نظریه جذب و کشش به عنوان یکی از موضوعهای مطرح در روانشناسی اجتماعی برای توضیح رابطههای عاشقانه و دوستانه تلاش میکند. مطابق با این نظریه، انسان به عنوان کنشگر اجتماعی همیشه کنشهای عقلانی معطوف به هدف مشخصی ندارد. رابطههای عاشقانه، خودجوش، رازگونه و شگفتانگیز بین افراد تنها هنگامی روی میدهد که تحتتأثیر کنشمتقابل عاطفی واقع شود. همجواری، ارتباط و دوستداری، همانندی و جاذبه جسمی از عاملهای کارآمد بر جذب و کشش میباشد. اصل همجواری بر این واقعیت تأکید میکند که در عمل، رابطههای دوستانه و عاشقانه و مجذوب شدن افراد به یکدیگر به شدت تحت تأثیر فاصله مکانی میباشد. به عنوان نمونه در گزینش همسر که بیشترین حد روابط عاشقانه و مجذوب شدن را به همراه دارد، فاصله مکانی نقش کارآمدی دارد. اغلب ازدواج بین مردان و زنانی روی میدهد که در همجواری یکدیگر مانند محل تحصیل یا محل کار بودهاند. فرضیه ارتباط و دوستیاری بر این موضوع تأکید میکند که در شرایطی ویژه، هرچه افراد گروههای گوناگون قومی، نژادی و غیره بیشتر در ارتباط با هم باشند، بیشتر به نگرش های بهینه نسبت به یکدیگر دست مییابند و بیشتر به یکدیگر همدلی پیدا کرده و جذب و کشش بین آنها بیشتر خواهد شد. همچنین روانشناسان اجتماعی فرضیه همانندی را مطرح کردهاند و بر این باورند که مردم کسانی را ترجیح داده و مجذوب آنها میشوند که در شیوههای زندگی با ایشان اشتراک داشته باشند. سرانجام روانشناسی اجتماعی در آزمونهای گوناگون به این نتیجه رسیدهاند که جاذبه جسمی نقش کارآمدی در جذب و کشش افراد به یکدیگر ایفاء میکند(احمدی،1387: 123-115).
- نظریه دلبستگی
نظریه دلبستگی در سال 1969 توسط بالبی گسترش یافت. بر اساس این نظریه همة افراد با مجموعهای از سیستمهای کنترل رفتاری به دنیا میآیند که این سیستمهای رفتاری باعث میشود که نوزادان و بچهها رفتارهایی را از خود بروز دهند که در نهایت بقای آنان را به ویژه در دوران نوازدی و کودکی تضمین میکنند. بالبی بر این اعتقاد بود که نگهدارندگان اولیه کودک حکم "تکیه گاه امن" را دارند که بچهها میتوانند در مواقع بیماری، خستگی و زمانی که احساس خطر میکنند به آنها پناه ببرند(بوت و همکاران،2009: 560).
علوم انسانی