سایت کاریابی جویا کار

مبانی نظری منزلت اکثریت و اکثریت از نظر امامان شیعه

دسته بندي: مقالات / پاور پوینت
25 اردیبهشت

مبانی نظری منزلت اکثریت  و اکثریت از نظر امامان شیعه و قرآن (فصل دوم تحقیق)


مشخصات این متغیر:

منابع: دارد

پژوهش های داخلی و خارجی: دارد

کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی

نوع فایل:wordوقابل ویرایش

منزلت اکثریت

 

- مقدمه

جوامع بشری همواره بر پایه آگاهی پیشرفت های قابل قبولی به خود داشته اند. و بر همین اساس است كه اكثریت رهبرى شده بر اساس منطق و فكر صحیح، مى‏تواند مشكلات جامعه را در حد امكان بشرى حل كند و اكثریت غیر رشید و رهبرى نشده موجب انحطاط و سقوط جامعه به سوى منجلاب مى‏شود. قرآن نیز با اتكا بر همین قاعده مسلم و عقلایى، براى اكثریت منطقى و عقلانى ارزش قایل است. به عبارت دیگر، از منظر قرآن اگر جامعه ی اسلامى در چارچوب اسلام و بر مبناى اصول استدلالى و منطقى وارد جریان امور و نظردهى‏ها و نظرخواهى‏ها بشود و اختلاف در راه یابى به حقایق و عدالت یا تشخیص قانون درست از نادرست به وجود آید، اكثریت بر اقلیت ترجیح دارد. زیرا اكثریت در این صورت نزدیك‏ترین راه به حقایق است و عقل و شرع نیز آن را امضا مى‏كند.

 

 - قرآن و رأی اکثریت

اکثریت به دفعات در قرآن؛ کتاب آسمانی مسلمانان آورده شده است، که در این میان حدود هشتاد مرتبه در آن از اكثریت مذمت شده ‌است. خداوند در یكی از آیات می‌فرماید: «وَ اِنْ تُطِعْ اَكثَرَ مَنْ فِی الأَرضِ یُضِلُّوكَ عَنْ سبیلِ اللهِ اِنْ یَتَّبِعُونَ اِلّا الظَّنَ وَ اِنْ هُم الّا یَخرُصُون؛ و اگر از بیش تر افراد روی زمین اطاعت كنی، تو را از راه خداوند منحرف و گمراه می‌كنند، زیرا آنان جز از گمان پیروی نمی‌كنند و آنان، جزء به حدس و گمان نمی‌پردازند». (انعام/ 116)

    اكثریتی كه به جای حق، در پی حدس و گمان باشند قابل پیروی نیستند. در انتخاب حق، دلیل و برهان لازم است نه حدس و گمان. پس اكثریت همه جا نه تنها دلیل بر حقانیت نیست بلكه گاهی به قیمت نابودی و انحراف انسان تمام می‌شود. به راستی اگر مردم گرد سِفال آمدند، دُرّ می‌شود؟ و اگر طلا را رها كردند سفال می‌شود؟ برای پاسخ به این سوال، به معیارهای اکثریت در قرآن؛ کتاب خداوند رجوع می کنیم.

 

- اکثریت و ملاک حقیقت در قرآن 

«اکثریت» علاوه بر آنکه معیار تشخیص حقیقت نیست، نمی‌تواند دلیل قاطع یا ارجح بر درستی باشد. به عبارت دیگر واقع ‌نمایی و کاشفیت اکثریت، مورد خدشه است. از این ‌رو اسلام هیچ گاه کمیت افراد را میزان حق و باطل قرار نداده است. چه بسا رأی یک نفر از رأی اکثریت یا همه ی مردم صحیح‌تر و منطقی‌تر باشد. در قرآن کریم آیات متعددی در نکوهش اکثریت آمده است:

ـ آیه ی 40 سوره ی یوسف؛ «وَلکِنَّ الناسِ لایَعمَلوُنَ؛ ولی بیش تر مردم نمی‌دانند».

ـ آیه ی 59 سوره ی غافر؛ «اَکثَرُ الناسِ لایُؤمِنوُنَ؛ ولی بیش تر مردم ایمان نمی‌آورند».

- آیه ی 61 سوره ی غافر؛ «وَلکِّنَ اَکثَرُ اَلناسَ لایُشکِروُنَ؛ ولی بیش تر مردم سپاس نمی‌گزارند».

- آیه ی 103 سوره ی یوسف؛ «وَ مَا اَکثَرُ اَلنّاسِ وَ لَوُ حَرَصتَ بِمُؤمَنینٍ؛ و بیش تر مردم، ولو سخت بکوشی و بخواهی، مؤمن نمی‌شوند».

- آیه ی 36 سوره ی یونس؛ «وَ ما یَتَبَعَ اَکثَرُهُم اِلاّ ظَنَاً اِنَّ اَلظَّنِ لایَغنِیَ مِنَ الحَّقِ شَیئاً؛ و بیش ترینه‌شان جز از گمان پیروی نمی‌کنند [و] گمان حق را به بار نمی‌آورد».

ـ آیه ی 116 سوره ی انعام؛ «وَ اِنَّ تَطَعُ اَکثَرُ مِن فِی الاَرضِ یَضلوُکِ عَنِّ سَبیلِ اللهَ اَن یَتَبِعوُنَ اَلا الظَّنِ وَ اِنّ هُم اِلا یَخرَصُونَ؛ و اگر از بیش تر مردم [این] سرزمین پیروی کنی، تو را از راه خدا گمراه می‌کنند [چراکه] جز از وهم و گمان پیروی نمی‌کنند و جز این نیست که دروغ می‌بافند».

ـ آیه ی 111 سوره ی انعام؛ «وَلکِّنَ اَکثَرُهُم یَجهَلوُن؛ ولی بیش ترشان [حقیقت را] نمی‌دانند».

ـ آیه ی 4 سوره ی ص؛ «... اِلَّا الَذینَ آمَنوُا وَ عَمِلوُا الصالِحاتِ وَ قَلیلٍ ما هُم...؛ به جز کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، و این ها بس اندک اند».

ـ آیه ی 100 سوره ی مائده؛ «قُل لایَستَّویَ الخَبیثٍ وَ الطَیِّبِ وَ لَو اَعجِبُکَ کَثرَهً الخَبیثٍ؛ بگو پلید و پاک برابر نیستند، و لو این که فراوانی پلید تو را به شگفتی اندازد».

ـ آیه ی 78 سوره ی زخرف؛ «وَ لکِنَ اَکثَرَهُم لِلحَّقِ کارَهوُنَ؛ ولی بیش تر شما خواهان حق نیستید».

ـ آیه ی 13 سوره ی سبأ؛ «وَ قَلیلٍ مِن عِبادِیَ الشَکُورٌ؛ و از بندگان من اندکی سپاسگزار هستند».

آیات مزبور، اکثریت افراد را جاهل، نافرمان از حق، ناسپاس، نادان، کافر و مانند آن معرفی می‌کنند. بنابراین اکثریت نمی‌تواند محور و ملاک حقیقت باشد. البته این بدان معنا نیست که هر گاه نظر اکثریت مطابق دیدگاه خاصی بود، نشانه ی بطلان آن دیدگاه به شمار آید. به عبارت دیگر نمی‌توان اکثریت را معیار باطل دانست. از این آیات تنها این مطلب استفاده می‌شود که اکثریت نمی‌تواند تنها معیار حق باشد و به گفته ی معروف منطقیین، «نَفِی شَیءٍ اِثباتُ ما عَداهً» نمی‌کند. در واقع محور و معیار نظام اسلامی، حق است و در این نظام هر حقی از خداوند متعال که حق محض است، سرچشمه می‌گیرد. و این نقطه مقابلی با نظام مردم سالاری غربی است که اکثریت؛ ملاک و محوریت حق را تشکیل می‌دهند. (جوادی آملی، 1367ش، چ1، ص90)

    باید توجه داشت این ادعا بدین معنا نیست که در نظام اسلامی هیچ گاه از اکثریت آرای نمی‌توان استفاده کرد؛ بلکه در بعضی موارد و مراحل، «اکثریت» تنها راه حل برون ‌رفت از مسایل و مشکلات به شمار می‌آید و از اعتبار ویژه‌ای برخوردار است، که بحث خاص و جداگانه‌ای می‌طلبد و در مباحث بعدی به آن نیز اشاره خواهد شد.

 


علوم انسانی
قيمت فايل:27000 تومان
تعداد اسلايدها:55
خريد فايل از سايت مرجع
دسته بندی ها
تبلیغات متنی