مبانی نظری راهبردهای کلاسیک پلیس برای کاهش ترس از جرم (فصل دوم تحقیق)
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
نوع فایل:wordوقابل ویرایش
راهبردهای کلاسیک پلیس برای کاهش ترس از جرم
در ابتدا تصور میشد که ترس از جرم رابطة مستقیمی با نرخ جرایم ارتکابی دارد و هراسناک ترین افراد کسانی هستند که در معرض جرایم بیش تری بوده اند یا آنهایی که سابقة بزه دیدگی داشتهاند. به این ترتیب پلیس در راستای کاهش ترس از جرم در جامعه بر روی مسائلی همچون مقابله با جرم، بی نظمی و پیش گیری کیفری تمرکز داشته است و در عرصة عمل با وقایع سر و کار داشته و صرفاً زمانی مداخله می نمود که جرم و جنایتی اتفاق افتاده باشد.
مبحث نخست: پلیسی گری سنّتی، مبانی و راهبردها
در مدل پلیسی گری سنّتی، سازمانهای پلیسی از منابع بالقوه موجود در خارج از ساختار پلیس، کمترین بهره را می برند و راهبردهایی را اتخاذ میکنند که به طور عمده متمایل به اجرای قوانین است. از این رو در منابع و مآخذ مربوط به الگوی سنّتی پلیس، پلیس را ادارة اجرای قانون می خوانند. در این مدل، پلیس در راستای پیشگیری از جرم و برقراری احساس امنیت، بر اقدامات و تدابیر پیشگیرانه از طریق نظام عدالت کیفری تأکید دارد و تمام تلاش پلیس به پیگیری، تعقیب و کشف جرم معطوف میشود.
گفتار نخست : بررسی رویکرد پلیسی گری سنّتی
حیطه کار پلیس سنّتی که عموماً یک نهاد دولتی محسوب میشود، براساس قانون مجازات تعریف می شد. به این ترتیب پلیس تنها با آن چه قانون آن را جرم می دانست، به مبارزه بر می خواست و اصولاً بر پایه پیشگیری کیفری، در عمل با وقایع سر و کار داشته و صرفاً زمانی در جرایم مداخله می کرد که جرم و جنایت اتفاق افتاده باشد.
پلیس سنّتی مبتنی بر دیدگاه واکنشی است. دیدگاه مزبور، با یک ایدئولوژی امنیتی شناخته میشود که مبتنی بر مجازات، اقدام پس از ارتکاب عمل مجرمانه و نیز پاسخ به تماسهای درخواست خدمات پلیسی و مدیریت بحران است، آن هم بدون حمله به منبع تنش و جرایم ارتکابی. این دیدگاه عملیات پلیس را محدود به دستههای خاصی از جرایم میکند مانند جرایمی که بیش تر توسط شهروندان گزارش میشود و پلیس را وادار به عکس العمل میكند.
در پلیس سنتی، پیشگیری از جرم اغلب بر تغییر تکنیکهای اِعمال قانون مانند تحول در حقوق جزا یا سیاست کیفری و شیوههای عملیاتی پلیس تمرکز داشته است. این رویکردهای پیشگیری از جرم، عموما به عنوان رویکردهای «پایین دستی » نامیده شده اند، به این سبب که آنها به جای پرداخن به علل جرم، به اقدامات کیفری پس از وقوع آن واکنش نشان می دهند. معروف است که این رویکردها، سرزنش اخلاقی بزهکار را به رسمیت می شناسند.
پیشگیری کیفری با تأکید بر تأثیر اعمال کیفری و اجرای سریع و حتمی آن سعی میكند بر افکار عمومی جامعه تأثیر گذار تا از ارتکاب جرم پیشگیری کند. پلیس در این نوع پیشگیری به عنوان ضابط قضایی و با مأموریت کشف جرم، دستگیری بزهکاران و به طور کلی واژه سرکوبی جرم و مجرم در چارچوب نظام کیفری از طریق اجرای قانون، درصدد پیشگیری از جرایم است. در این فضا نظم برآیند روابط غیر شخصی بین پلیس و شهروندان و ساختار رهبری شبه نظامی و تاکید بر حضور پر رنگ و واکنش سریع به فعالیتهای مجرمانه است.
در دیدگاه سنتی فرض بر این است که مسیر حرکت جرم و ترس از جرم مسیری هماهنگ و هم سواست و لذا با افزایش یا کاهش میزان جرایم، ترس از جرم نیز دست خوش تغییر میشود. براین اساس پژوهشهای فارهام، لیتیکاس، والینسکی و وست نشان می دهد وقوع جرایم می تواند باعث نگرانی و ترس از جرم شود و هر چه ارتکاب جرایم افزایش یابد ترس از جرم نیز افزایش می یابد.
علوم انسانی