(فصل دوم تحقیق)
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
نوع فایل:wordوقابل ویرایش
-4. عدالت اقتصادی از منظر امام علی علیهالسلام
عدالت اقتصادی؛ یعنی تأمین نیازها وحقوق مادی انسانها و بهرهمندی یكسان هر یك از افراد جامعه از منابع و امكانات طبیعی و ثروتهای موجود در جامعه، چنانچه امام علی علیه السلام در نامه 53 نهجالبلاغه به مالكاشتر سفارش میكند كه بیت المال را به طور مساوی در سایر نقاط كشور تقسیم نماید تا به این واسطه عدالت اقتصادی در تمام كشور برقرار گردد: «وَ اجْعَلْ لَهُمْ قِسْماً مِنْ بَیْتِ مَالِكِ وَ قِسْماً مِنْ غَلَّاتِ صَوَافِی الْإِسْلَامِ فِی كُلِّ بَلَدٍ فَإِنَّ لِلْأَقْصَى مِنْهُمْ مِثْلَ الَّذِی لِلْأَدْنَى: و بخشى از بیتالمال و بخشى از درآمد زمینهاى خالصه را در هر شهربه آنان اختصاص ده، كه برای دورترین نقاط كشور باید همان قدر تقسیم شود كه برای نزدیك ترین نقاط تقسیم میشود.» (نهجالبلاغه، نامه53، ص438)
عدالت اقتصادی بهمنظور از بین بردن فقر مطلق و ایجاد توازن و تعادل نسبی بین اقشار اجتماعی برقرارمیگردد. در جامعهای که عدالت اقتصادی برقرار نباشد، رابطه محسوس میان تلاش افراد و میزان درآمد و رفاه وجود نخواهد داشت و گروهی با دسترسی به موقعیتهای مناسب و بهرهمندی از امتیازات انحصاری، بخش قابل توجهی از منابع را به خود اختصاص خواهند داد و بدین طریق، فاصله بین اقشار اجتماعی با شتاب روزافزونی بیشتر خواهد شد؛ اما وقتی عدالت اقتصادی برقرار باشد، عامل عمده تعیینکننده درآمد و رفاه، تلاش صادقانه و مجدانه افراد خواهد بود و موقعیتها و فرصتهای یکسان در اختیار همه قرار خواهد گرفت تا افراد برحسب میزان تلاش و پشتکار خود، درآمد و رفاه داشته باشند و تفاوت ناشی از این امر، مسئله نامقبولی نخواهد بود. با مراعات عدالت و حقوق ضعفا و محرومان، فقر مطلق در جامعه از بین میرود و کسی بهخاطر عدم رفع نیازهای اساسی اقتصادی آسیب نمیبیند.(دیریاز، 1380ش:152)
عدالت اقتصادی، بر زندگی همگان تأثیر اساسی دارد، و صلاح و سامان آن، یا تباهی و نابسامانی آن به شدّت همهی عرصههای زندگی را سمت و سو میدهد. عدالت اقتصادی در نگاه امام علی علیهالسلام چنان مهم و اساسی تلقّی شدهاست كه آن حضرت حكومت را پذیرفت تا ستمهای اقتصادی را برچیند و عدالت اقتصادی را حاكم سازد، چنانچه در خطبه شقشقیه كه دلیل پذیرش حكومت را از جانب خود بیان كرده، میفرماید: «أَمَا وَ اَلَّذِی فَلَقَ اَلْحَبَّةَ وَ بَرَأَ اَلنَّسَمَةَ لَوْ لاَ حُضُورُ اَلْحَاضِرِ وَ قِیَامُ اَلْحُجَّةِ بِوُجُودِ اَلنَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اَللَّهُ عَلَى اَلْعُلَمَاءِ أَلاَّ یُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لاَ سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا: سوگند به خدایى كه دانه را شكافت و روح را آفرید، اگر گروهى براى یارى من آماده نبود و حجت خداوندى با وجود یاوران بر من تمام نمىگشت وپیمان الهى با دانایان درباره عدم تحمل پرخورى ستمكار و گرسنگى ستمدیده نبود، مهار این زمامدارى را به دوشش مىانداختم و انجام آنرا مانند آغازش با پیاله بىاعتنایى سیراب مىكردم.» (نهجالبلاغه، خطبه3، ص50)
تأمین عدالت در زمینه اقتصاد و به منظور برآوردن نیازهای مادی انسان در جریان رشد و تعالی، تأمین استقلال اقتصادی و نفی هرگونه وابستگی و اسارت اقتصادی، ریشهکن کردن فقر و محرومیت، از اهداف حکومت اسلامی است که در قالب قسط و عدل در بعد اقتصادی مورد توجه قرار میگیرد.
از میان عدالتهای سیاسی، اقتصادی و قضایی، عدالت اقتصادی از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد. این مسئله را صاحب نظران نیز تأیید و بر روی آن تأكید كرده اند؛ چنانكه نویسندهی كتاب عدالت اجتماعی، در پاسخ به این پرسش كه «چه جامعهای از لحاظ اقتصادی، مطلوب اسلام است» نوشته است: اسلام طرفدار این است كه ذخایر زمین و امكانات و مواجب طبیعت در خدمت انسانها باشد و نهایت ممكن رفاه برای مردم با شرایطی و با روابط خاص به وجود بیاید كه مردم و همهی انسانها از نعمتهای خدا استفاده كنند: «هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً فَامْشُوا فِی مَناكِبِها وَ كُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إِلَیْهِ النُّشُورُ (ملك/15): او كسى است كه زمین را براى شما رام كرد، بر شانههاى آن راه بروید و از روزیهاى خداوند بخورید و بازگشت و اجتماع همه به سوى اوست!». (هاشمی رفسنجانی، بیتا:11و14)
موضوع اقتصاد، و عدالت اقتصادى، و رفاه معیشتى، و تعدیل و تعادل در برخوردارى از امكانات موجود در جامعه، امرى است كه در همه شئون زندگى انسان- روحى و جسمى، تربیتى و ادراكى، فردى و اجتماعى، سیاسى و دفاعى، دنیایى و آخرتى- تأثیرى ملموس و غیر قابل انكار دارد. كسانى كه جز این مىپندارند و تبلیغ مىكنند، و مىخواهند موضوع برخوردارى برخورداران و محرومیّت محرومان را بىاهمیّت یا كم اهمیّت جلوه دهند، در ضدّ جهت انبیا و اوصیا (علیهمالسلام) حركت مىكنند. اینكه در دین اسلام و قرآن كریم، این همه بر امور مالى و عدالت معیشتى- حتّى تساوى در مصرف و بهره ورى- و تصحیح روابط داد و ستد، تأكید شده است بیجا نیست، تا جایى كه در كنار دعوت به «توحید»، سالمسازى اقتصادى مطرح شده است. (حكیمى، 1380ش: ج2، 201)
علوم انسانی