(فصل دوم تحقیق)
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
نوع فایل:wordوقابل ویرایش
تاریخچه اختلالات خوردن
گرچه مسألهی کاهش ارادی وزن و پیامدهای مربوط به آن به قرون وسطی بر میگردد، اما نخستین توصیف بالینی بر مبنای نشانههای اجتناب از غذا، لاغری مفرط، قطع قاعدگی و فزون کنشی، در سال 1694 توسط یک پزشک انگلیسی به نام مورتن[1] ارائه شد. مورتن ضمن آنکه این اختلال را دارای مبنای عصبشناسی میدانست، اما تاثیر عوامل روانشناختی در پدیدآیی آن را نیز پذیرفته بود (کوپر[2]، 1994، به نقل از دادستان، 1385).
...............
تعریف و طبقه بندی اختلالات خوردن
اختلالهای خوردن، اختلالهایی روانشناختی هستند که با نگرانی بیمارگون در مورد شکل بدن، خوردن و وزن مشخص میگردند (پیترینی[3]و همکاران، 2011). تاکنون هیچ تعریف جامعی در خصوص اختلالهای خوردن که مورد توافق همگان باشد، به دست نیامده است. اما سه ویژگی عمده برای تعریف آنها ضروری فرض شدهاند: 1) اختلال مشخص در عادات خوردن یا رفتار کنترل وزن؛ 2) اختلال از لحاظ بالینی منجر به مشکلات جدی سلامت جسمی یا کارکرد روانی اجتماعی میشود؛ 3) مشکلات ایجاد شده نباید در نتیجه بیماری پزشکی یا اختلال روانشناختی دیگری ایجاد شده باشد (فربرن و هریسون[4]، 2003، به نقل از دالگریو[5]، 2011).
...................
بیاشتهایی عصبی
بیاشتهایی عصبی قدیمیترین اختلال خوردن است و ورود آن به قلمرو پزشکی به قرن میلادی بر میگردد. منابع مختلف چهار ویژگی تشخیصی برجستهی بیاشتهایی عصبی را بدین شرح میدانند: تلاش مدام برای لاغری از راه رژیم غذایی و تمرین، ترس شدید از افزایش وزن یا چاق شدن با وجود کمبود وزن آشکار، ارزیابیهای سختگیرانه در مورد اندام و وزن و ادراك تحریف شده از تصویر بدن، و ویژگی چهارم با توجه به شیوع بیشتر این اختلال در زنان و دختران، قطع قاعدگی در زنان بالغ میباشد (والش[6]،2011 ؛ پیترینی و همکاران، 2011؛ ناگامیتسو و همکاران[7]، 2011).
...................
ویژگیهای شخصیتی و روانشناختی
افراد مبتلا به بیاشتهایی معمولاً خجالتی هستند و دوستان کمی دارند (فربرن، کوپر، دال و ولچ[8]، 1999)، عملکرد اجتماعی ضعیفی دارند (زاکر[9]و همکاران، 2007)، یا فوبی اجتماعی دارند (کای، بالیک، تورنتون، بارباریچ و مسترز[10]، 2004)، خود را به شکلی منفی با دیگران مقایسه میکنند (کارواتز[11]و همکاران، 2001)، بیش از حد مضطرب هستند (رانی[12]و همکاران، 2008) و سطوح بالایی از عاطفه منفی را تجربه میکنند (پیکه[13]و همکاران، 2008). پژوهش بر روی استرس روانی اجتماعی قبل از شروع بیاشتهایی عصبی، حاکی از آن است که مشکل با افراد مهم زندگی رایجترین استرسور تسریع کننده ابتلا به این اختلال است (اشمیت، تیلر، برانکارد، اندرو و تریژر[14]، 1997).
..................
علوم انسانی