توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
فصل اول
مقدمه و پیشینه تاریخی
بخش اول:
مقدمه و كلیات و معانی حق و صدق نزد حكمای اسلامی
بخش دوم:
پیشینه تاریخی نظریه مطابقت صدق
بخش سوم:
آیا نظریه مطابقت تعریف صدق است یا ملاك آن
فلسفه شناخت واقعیت است كه به وسیله فاعل شناسایی (ذهن) صورت میگیرد و در قالب عناصر زبانی (الفاظ) بیان می شود. بنابراین در پدیده شناخت سه عامل هستی، فاعل شناسایی و زبان نقش اساسی دارند.
اما در فلسفه معاصر بیشتر به رابطه این سه عامل مهم پرداخته اند و از مباحثی كه مربوط به رابطه هستی و فاعل شناسایی هستند به معرفت شناسی تعبیر كرده اند و از مباحث مربوط به رابطه فاعل شناسایی و زبان به معناداری و بالاخره از مباحث مربوط به رابطه هستی و زبان به صدق تعبیر می كنند.
مباحث معرفت شناختی و معناداری و صدق هر كدام حوزه خاصی در فلسفه معاصر را به خود اختصاص می دهند اما مباحث معناداری و به تبع آن بحث اعتبار و استدلال و صدق از مهمترین مسائل فلسفه منطق به شمار میآیند.
1-2 تعریف مسأله
ما در این رساله به بحث اخیر یعنی مسأله صدق و بیان ماهیت و ملاك آن از دیدگاه منطق دانان مسلمان و حتی منطق دانان غربی می پردازیم و هر كدام را مورد نقد و بررسی قرار می دهیم.
نظریه هایی كه در این رساله به بررسی آنها می پردازیم: عبارتند از:
1- نظریه مطابقت The correspondence theory of truth
2- نظریه هماهنگی یا (سازگاری) The coherence theory of truth
3- نظریه عمل گرایانه The pragmatic theory of truth
4- نظریه زیادتی The redundancy theory of truth
5- نظریه غیر توصیفی The Non-Descriptive theory of truth
6- نظریه سمانتیكی صدق Semantic theory of truth
1-3 سئوال های اصلی تحقیق
1- كدام یك از نظریه های صدق نزد منطق دانان و فیلسوفان مسلمان رایج بوده است.
2- رابطه نظریه های صدق با نظریه وجود ذهنی در فلسفه اسلامی چیست؟
3- فیلسوفان اسلامی علاوه بر بحث وجود ذهنی در چه مباحثی به نظریههای صدق پرداخته اند.
4- آیا نظریه مطابقت برای ملاك صدق كافی است؟
5- موضوع یا متعلق با لذات صدق و كذب در نزد منطق دانان مسلمان چه چیزی است؟
6- آیا تنها قضایای اخباری متعلق صدق و كذب قرار می گیرند یا اموری دیگری هم هستند كه قابل ارزش گذاری هستند. اگر اموری هم به صدق و كذب متصف می شوند این اتصاف بالذات است یا بالعرض؟
7- مشكلات نظریه مطابقت و دیگر نظریه های صدق كدامند؟
1-4- فرضیه های تحقیق
1- نظریه مطابقت رایج ترین نظریه نزد منطق دانان و فیلسوفان مسلمان بوده است.
2- نظریه مطابقت صدق به تنهایی به عنوان ملاك صدق قضایا كافی نیست.
3- نظریه مطابقت از مبانی نظریه وجود ذهنی در فلسفه اسلامی است.
4- فیلسوفان اسلامی در بحث علم و عالم و معلوم اجمالاً به این بحث پرداخته اند.
1-5 – هدف های تحقیق:
1- استخراج دیدگاههای منطق دانان و فیلسوفان مسلمان در مورد نظریههای صدق
2- تطبیق نظریه های صدق در منطق اسلامی و غربی
3- انجام یك كار پژوهشی مستقل در باب نظریه های صدق
1-6 روش تحقیق
در این رساله به دلیل تئوریك بودن آن سعی شده است پس از جمع آوری نظریات صدق به تحلیل و نقد و بررسی آنها پرداخته و دیدگاههای مختلف را تا حدودی مقایسه نماییم و در مواردی پیامدهای فلسفی ـ منطقی هر دیدگاه را بیان كنیم و لذا روش ما عمدتاً تحلیلی، تطبیقی و توصیفی است.
1-7 – سابقه تحقیق:
1- در مورد نظریه های صدق در فرهنگ فلسفی و منطقی ما كار مستقلی انجام نشده است.
2- بسیاری از كارهای انجام شده در این مسأله توسط منطق دانان غربی بوده به ویژه در كتابهای فلسفه منطق بطور مجزا به آن پرداخته اند.
3- به نظر می رسد یك كار پژوهشی مستقل جهت مقایسه نظریه های صدق در منطق اسلامی و غربی انجام نشده و لذا چنین پژوهشی از اهمیت خاصی برخوردار است.
معانی حق و صدق
1-8 معانی حق و صدق نزد حكمای اسلامی
كلمه حق دارای معانی گوناگون است و استعمالهای متفاوتی دارد یعنی حق به صورت اشتراك لفظی و یا به حقیقت و مجاز و یا آنچنانكه ظاهر است به اشتراك معنوی بر مصادیقی حمل می شود بیان معانی حق در اغلب كتب فلسفی حكمای اسلامی آمده است این مضمون در كتاب الهیات شفاء، شرح اشارات نمط چهارم و همین طور كتاب مشارع و مطارحات شیخ اشراق چنین آمده است «و اما الحق فقد یعنی به الوجود فی الاعیان مطلقاً فحقیّه كل شیء نحو وجوده العینی و قد یعنی به الوجود الدائم و قد یعنی به الواجب لذاته و قد یفهم عنه حال القول و العقد من حیث مطابقتهما لما هو واقع فی الاعیان فیقال: هذا قول حق، هذا اعتقاد حق و هذا الاعتبار من مفهوم الحق هو الصادق، فهو الصادق باعتبار نسبته إلی الامر، و حق باعتبار نسبته الامر الیه و قد اخطاء من توهم أن الحقیه عباره عن نسبه الامر فی نفسه إلی القول او العقد و الصدق نسبتهما الی الامر فی نفسه فإن التفرقه بینهما بهذا الوجه فیها تعسف و احق الاقاویل ما كان صدقه دائماً و احق من ذلك ما كان صدقه اولیاً و الاول الاقاویل الحقه الاولیه التی انكاره مبنی كل سفسطه هو القول بانه لا واسطه بین الایجاب والسلب»
معنای اول حق هر موجود خارجی است اعم از آنكه دائمی و یا غیر دائمی باشد. معنای دوم وجود دائمی است. حق در این معنا شامل موجودات غیر دائمی كه زائل می شوند مانند حرارت مادی نمی شود.
معنای سوم آن موجود دائمی است كه ازلی نیز می باشد در این معنا حق فقط به واجب الوجود بالذات اطلاق می شود كه ازلی است و بطلان در آن راه ندارد معنای چهارم حق عبارت است از عقد یعنی قضیه ذهنی و یا قول یعنی قضیه لفظی، در صورتی كه واقع مطابق آن باشد حق نامیده می شود.
نحوه اطلاق حق بر قضیه در كتاب رحیق مختوم چنین آمده است.
قول اول اطلاق حق بر قضیه از باب وصف به حال متعلق موصوف است به این بیان كه حق به معنای موجود خارجی است و به قضیه از آن جهت كه محكی و مخبر عنه آن است حق اطلاق می شود صدر المتألهین این قول را خالی از تعسف و تكلّف نمی داند زیرا آنگاه كه گفته می شود فلان قضیه حق است. بدون عنایت و مجاز، حق بر قضیه كه مطابق خارج است اطلاق می گردد یعنی وصف قضیه ای كه واقع مطابق اوست.
قول دوم مختار علامه طباطبائی است و آن قول این است كه حق صفت موجود خارجی است ولیكن از جهت مطابقتی كه بین قضیه با آن هست، تطابق واسطه در ثبوت حقیقت برای قضیه می شود. یعنی حق وصف قضیه است حقیقتاً به وساطت واقع.
و قول سوم همان قول رایج است كه اطلاق حق بر قضیه از باب وصف به حال موصوف است بدون آنكه نیازمند به واسطه در ثبوت باشد به این بیان كه قضیه كه مطابق خارج باشد حق است چه اینكه صدق وصف قضیه است به لحاظ انطباق با واقع.
به نظر می رسد كه در این سه قول، قول علامه ارجح باشد چون حقانیت و واقعیت از آن موجود خارجی است حق بودن قضیه به تبع و وساطت آن موجود خارجی است.
1-9- تمایز حق و صدق
در خصوص تمایز حق و صدق نیز چند قول مذكور است.
1-9-1- رأی مشهور حكمای اسلامی: كه قائلند اگر قضیه مطابِق با واقع باشد و واقع مطابَق با آن در این صورت به قضیه صدق اطلاق می شود. «... انه (الحق) صادق فیما احسب باعتبار نسبته إلی الامور و حق باعتبار نسبه الامر إلیه» اما اگر واقعیت عینی با قول مطابق باشد یعنی واقع مطابِق و قول مطابِق باشد و به قول و قضیه حق اطلاق می شود.
علوم انسانی