گروه اجتماعی ؛ محمود فرشیدی وزیر اسبق آموزش و پرورش در یادداشتی با عنوان «چرا سازمان پژوهش پاسخگوی معلمان نیست؟» به بررسی پیشنهادات و اعتراضات جامعه معلمان به کتابهای درسی پرداخته است.
مشروح یادداشت او که در اختیار رسانهها قرار داده شده بدین شرح است:
ضرورت موضوع را با بیان یک تجربه آغاز میکنم؛ در دوران خدمتم در وزارت آموزش و پرورش با جمعی از دبیران برجسته گروه آموزش شیمی تهران دیداری داشتم. این جمع که برخی از آنان دارای مدرک دکتری هم بودند، ادعا داشتند که کتاب درسی شیمی موجب افت علمی دانشآموزان شده است. از آنجا که راهکاری برای قضاوت در این زمینه وجود نداشت مسأله را به پژوهشگاه آموزش و پرورش ارجاع دادم و ماهها بعد، پژوهشگاه پس از بررسی، حق را به دبیران گروه آموزش داد.
تلقی فرهنگیان مبنی بر ویژهخواری کارکنان سازمان پژوهش
آنچه بیان شد نمونهای از سؤالات، پیشنهادات و اعتراضات جامعه معلمان در ارتباط با کتابهای درسی است؛ همکارانی که در حوزه تدریس خود، صاحبنظرند و دلسوز اما گردش کار شفاف و مرجع ذیصلاحی را نمیشناسند تا مسائل خود را با او در میان بگذارند. به بیان شفافتر چه بسا این تلقی در میان فرهنگیان پدید آید که کارکنان سازمان پژوهش با توجه به امتیازات هیئت علمی و امکانات رفاهی، از نوعی ویژهخواری نسبت به سایر فرهنگیان برخوردارند و مؤلفان کتابهای درسی هم به دلیل همین قرابت، در حاشیه امنی به سر میبرند و مصون از پاسخگویی به دبیران و معلمان میباشند.
از آنجا که دکتر ذوعلم، خود شخصیتی علمی و از دستاندرکاران تألیف سند تحول و برنامه درسی ملّی بوده است و لذا مباحثههای علمی موجب نگرانی ایشان نمیشود و از طرف دیگر، کسوت روحانیت ایشان ایجاب میکند که در میان جامعه و در دسترس فرهنگیان باشد، انتظار و امید میرود پذیرش مسئولیت ریاست سازمان پژوهش، زمینه ایجاد تحولات در این سازمان و از جمله پاسخگو شدن را فراهم سازد، چنانکه کمتر از یک ماه از انتصابشان، سفر استانی ایشان به گیلان و نیز مصاحبه مطبوعاتی و پاسخ به سوالات چالشی، این امیدواری را تقویت میکند.
معلمان بهترین گزینه برای کندوکاو مشکلات کتابهای درسی
بیتردید پیدایش فرهنگ پاسخگویی و ایجاد ساز و کاری برای آن و شکستن انحصار موجود، میتواند پیامدهای مثبتی را به ارمغان بیاورد از جمله:
1. اهمیت کتاب درسی بر کسی پوشیده نیست و جایی که مسئولان آن و مطالعه آن توسط چند نسل و حتی خانوادهها، ایجاب میکند که هرچه بیشتر مورد کندوکاو و بررسی قرار گیرد و چه کسانی شایستهتر از معلمان و دبیران هستند که سازمان را در رفع کاستیها یاری دهند؟
2. چنانچه رفع کاستیهای احتمالی در درون خانواده آموزش و پرورش، رفع شود، مشکلات به جامعه تسری پیدا نمیکند و تنشهایی را پدید نمیآورد؛ چنانچه قبلا شاهد اینگونه موارد بودهایم.
3. نقد کتابهای درسی توسط همکاران و ارائه آن به سازمان پژوهش، موجب بالندگی و رشد معلمان، دبیران، مدیران گروههای آموزشی و انجمنهای علمی میشود و در عین حال سازمان میتواند چهرههای فرهیخته جدیدی را شناسایی کند.
گلایه معلمان نسبت به همراهی مولفان با مافیای کنکور
4. یکی از گلایههای معلمان این است که برخی مؤلفان کتابهای درسی، همزمان مؤلف کتابهای کمک آموزشی در همان رشته و در مجموعه موسوم به مافیای کنکور نیز هستند و نیز برخی مفاهیم بسیار مختصر و گذرا در کتاب درسی عنوان و در کتب کمک درسی کامل توضیح داده شده است.
آیا مافیای کنکور در تألیف کتب درسی ریشه دارد؟
بنابراین به طور طبیعی دانشآموزان بدون توجه به ممنوعیت کتب کمک آموزشی، مطالعه آن را ضروری و دارای منفعت میدانند، با دفاع جانانه و مطلقانگارانه از کتابهای درسی هم مسئله حل نمیشود؛ طبعاً این شبهات موجب بعضی بدگمانیها میشود که نکند مافیای کنکور، ریشهای هم در سازمان پژوهش و تألیف کتب درسی داشته باشد؛ صحت و سقم این احتمال باید دقیقا مورد بررسی قرار گیرد که آیا کلاسهای کنکور، پاسخی است برای رفع کاستی کمفروشی آموزش و پرورش چه در کلاس درس و چه در محتوای کتابهای درسی یا نه؟
5. واقعیت دیگر آن است کتابهای آموزشی برخی مؤسسات غیرمافیایی بهخصوص در برخی سرفصلها، انصافا شیواتر و قابل فهمتر، موضوع را برای دانشآموزان تشریح نموده است؛ سازمان پژوهش باید کتابهای این نوع مؤسسات را تشویق و حتی در صورت ضرورت به مدارس معرفی کند.
6. یکی از راههای شکستن انحصار برخی مؤلفان، ایجاد رقابت سازنده و حرکت به سوی چند تألیفی است که به دبیران فرصت میدهد از چند کتاب مورد تأیید سازمان، یکی را انتخاب کند و چه بسا یکی از موارد دیگر را برای کتابخانه مدرسه تهیه کند؛ روشن است که انتخاب کتاب توسط دبیر نشانه نوعی از تکریم اوست و در عین حال، مراجعه دانشآموز به چند کتاب او را با فرهنگ تحقیق و مراجعه به کتب مرجع آشنا میسازد.
7. طرح واگذاری کتاب جغرافیای استان به دبیران استانها، موجب شده بود که در دبیران محترم شکوفایی و بالندگی قابل تحسینی پدید آید؛ با اجرای طرح مشابه، سازمان پژوهش میتواند روحیه نشاط علمی را در جامعه فرهنگیان افزایش دهد و از پشتیبانی و حمایت صدها هزار همکار فرهیخته برخوردار گردد.
در این باره سخن بسیار و فرصت این مقال اندک است.
پایان/