نقش پول
به نظر می رسد همه پول می خواهند، اما در زمانهای خاصی در بعض كشورها هیچ كس پول نمی خواسته است، زیرا پول را بی ارزش تلقی می كرده اند.در واقع ، اینكه هیچ كس پول را قبول نمی كرد، آنرا بی ارزش می ساخت . وقتی نمی توانید با پول چیزی بخرید ، پول به تكه های كاغذ یا قطعات فلز بی فائده تبدیل می شود.در دهه 1790 ، دولت فرانسه مایوسانه قانونی را به تصویب رساندكه تصریح می داشت هر كس از فروش در ازای پول امتناع ورزد، به مرگ محكوم خواهد شد. این نكته حاكی از آن است كه صرف چاپ پول از طرف دولت ، برای آنكه به عنوان پول عمل كند، كافی نیست . بنابراین ، اگر می خواهیم به نقطه كاركرد بد پول نرسیم ، نحوه كاركرد خوب پول را درك كنیم.
در گذشته دور ، بسیاری از اقتصادها بدون پول عمل می كردند؛ بدین منظور ، مردم را وامی داشتند محصولات وكارشان رابه صورت تهاتری با یكدیگر مبادله كنند. اما این اقتصادها معمولا" كوچك وساده بودند، وچیزهای نسبتا" كمی برای دادوستد داشتند،زیر اغلب مردم باراسا" غذا ، سرپناه وپوشاك خود را تامین می كردند، اما برای طیف محدودی از وسائل رفاهی یا تجملی با یكدیگر معامله م یكردند.
تهاتر دست وپاگیر است . اگر شما صندلی را با یك صندلی را با یك سیب مبادله كنید، واحتمالا" به آن تعداد سیب كه معادل ارزش یك صندلی باشد، نیازی ندارید. اما اگر بتوان سیب وصندلی را در ازای چیزی مبادله كرد كه مقادیر بسیار كوچك قابل تقسیم باشد، در آن صورت ، می توان مبادله بیشتر ی انجام داد ، كه هم برای صندی ساز وپرورش دهنده سیب وهم برای هر كس دیگر ، نفع داشته باشد. تنها كاری كه آن مردم باید بكنندتوافق بر روی چیزی است كه به عنوان وسیله واسطه مبادله به كار خواهد رفت، وآن وسیله مبادله پول است.
بعضی جوامع صدف دریایی را به عنوان پول به كار برده اند، برخی از طلا یا نقره، و بعض دیگر نیز از تكه های خاص كاغذ چاپ شده توسط دولت ، استفاده كرده اند. چیزی كه از همه آنها پول می سازد آن است كه مردم آنها را به عنوان بهای كالاها وخدماتی كه در حقیقت ثروتی واقعی است، می پذیرند. پول برای هر فرد معادل ثروت است ، تنها بدان دلیل كه دیگر افراد با این پول كالاها و خدماتی واقعی مورد نیاز او را تامین می نمایند. اما از دیدگاه كل اقتصاد ملی ، پول ثروت نیست. پول تنها روشی است برای انتقال ثروت یا برای انگیزش مردم به تولید ثروت.
علوم انسانی