فرضیة اساسی
فرض اساسی ما در روششناسی پژوهش در روانشناسی این است که
دانش عینی و پژوهشهای علمی جدید در روانشناسی را
باید با حکمت و خرد
در یک ترکیب پویا قرار دهیم
تا کیفیت شناخت ما از روانشناسی آدمی
با پیچیدگیهای دستگاه روانشناختی او هماهنگ گردد.
مفهوم دانش عینی، خِرد، و روش شناسی
دانش عینی: اطلاعات و یافته های نظامدار برگرفته از مشاهده و مطالعه و تجربه ای که به منظور تعیین وضعیت و ماهیت یا اصول موضوع مورد مطالعه صورت گرفته است.
خـِرد و خردمندی را به معنای دانش تعمقی و کیفیت استفاده از تجربه و احساس و دانش و اندیشه برای قضاوت دربارة درست و نادرست، نیک و بد، و تشخیص شایسته از ناشایست و حقیقت از ناحق می دانیم.
وقتی که خردمندی از کیفیتی متعالی برخوردار باشد و به بررسی عقلانی و انتقادی و شهودی باورهای اساسی و تحلیل مفاهیم بنیادی این باورها بپردازد آن را حکمت یا تفکر همراه با بصیرت قلبی یا خرد مینوی مینامیم. نظریة روش شناسی پژوهشی ما “خردگرایی مینوی علم” است.
روششناسی به معنای تدوین و تنظیم شیوهها و اقدامات نظامیافته و دارای انسجام منطقی در پژوهش علمی به منظور دستیابی به دانش است. اصطلاح روششناسی معادل با روش علمی در تحقیق و دربرگیرندة مبانی و اصول و چارچوبها و اقدامات معین در هر پژوهش است.
عنوانهای بحث
در گفتار کنونی میخواهیم به سه موضوع اساسی بپردازیم:
اول آنکه، روششناسی پژوهشهای روانشناسی در ایران دچار کمّیگرایی و آمارینگری بیرویه در بررسی و شناخت پدیدهها و مسائل پیچیدة روانشناسی است،
دوم آنکه، برای رفع این مشکل باید روشهای پژوهشی کیفی و ترکیبی مورد توجه و تأکید قرار گیرد، و
سوم آنکه، میخواهیم ببینیم رویکردها و طرحهای پژوهشی کیفی و ترکیبی چیست.
در ادامة این گفتار، چگونگی پروپوزالنویسی برای پژوهشهای کیفی و ترکیبی را در کارگاه پژوهشی روز 6 اردی بهشت (سالن شمارة 4 ساعت 2 تا 5 بعدازظهر) ارائه خواهیم کرد.
روان شناسی