فرسودگی شغلی پدیده ای است که در مشاغل گوناگونی که با مردم در ارتباط هستند، اتفاق می افتد. مزلاچ(1993) فرسودگی را به عنوان نشانه های روانشناختی خستگی عاطفی ، بدبینی و کاهش دستاورد های شخصی کارمندانی که با دیگر مردم ارتباط دارند و کار می کنند، تعریف می کند. خستگی عاطفی به احساساتی اطلاق می شود که از لحاظ هیجانی گسترش یافته و منابع هیجانی فرد را کاهش میدهد. بدبینی شامل نگرش منفی ، بی تفاوت یا بشدت بی طرفانه نسبت به دیگران می باشد. سرانجام کاهش دستاورد های شخصی- سومین عامل- که به کاهش احساس شایستگی و کسب موفقیت در محل کار اطلاق می شود. مزلاچ و جکسون (1986)، پرسشنامه فرسودگی مزلاچ (MBI)را که شامل سه عامل می باشد، جهت ارزیابی فرسودگی در مشاغل انسانی تهیه کرده اند(MBI-HSS برای سنجش خدمات انسانی[1]). MBI-HSS ابزار رایجی است که برای ارزیابی فرسودگی شغلی استفاده می شود. متاسفانه این پرسشنامه به حرفه هایی که با دیگر مردم در ارتباط است و بخش عمده ای از وظایف آن را شامل می شود، محدود شده است . بیشتر آیتم های MBI-HSS به طور آشکار به ارتباط با ارباب رجوع می پردازد و اجرای آن در زمینه های مشاغل غیر قراردادی نامناسب می باشد.
برای غلبه به این مشکل اسکافلی ، لیتر،مزلاچ و جکسن(1996) ابزاری را بر مبنایMBI-HSS جهت ارزیابی فرسودگی در حرفه های غیر قراردادی گسترش داده اند . به مانند MBI-HSS پرسشنامه MBI-GS شامل سه عامل :1- خستگی عاطفی-2- بدبینی و 3- کاهش ظرفیت ها و توانای شغلی –دستاوردهای شخصی و یا اثربخشی شخصی نام دیگر این عامل می باشد-گروه روان بنیان -می باشد.
برخی از آیتم های MBI-GS همان آیتم های MBI-HSS می باشد.برخی دیگر نیز در واقع همان آیتم های MBI-HSS هستند ولی کلمات متفاوتی به کار برده شده است، در اخر نیز آیتم های متفاوت از MBI-HSS نیز در پرسشنامه MBI-GS نیز وجود دارد(گروه روان بنیان).
معرفی
مشخصات روانسنجی
شیوه نمره گذاری
تفسیر
علوم انسانی