نقاشی كودك یك پیام است آنچه را كه او نمیتواند به لفظ درآورد و به ما انتقال دهد. بررسی و درك زبان نقاشی، اطلاعات ارزندهایی را در اختیار والدین، مربیان، روانشناسان و همه كسانی میگذارد كه خواهان درك و دریافت راز و رمز جهان كودك هستند اكتشاف نظامدار این قلمرو به آخرین دهههای قرن گذشته بازمیگردد و بر قوانینی متكی است كه خطشناسی نیز از آنها سود جسته است. همچنین دیدگاه روان تحلیلگری براساس بررسی گستره معانی نمادهائی كه در خوابدیدهها و اسطورهها، افسانهها و در زندگی بازیافت میشوند به غنای آن در قرن حاضر كمك كرده است. كودك همه مسائل خود را به واسطه نقاشی به تجربه درمیآورد و خود را میآزماید و من خویشتن را بنا میكند.
خطوط ترسیمی، انعكاسی از دنیای هیجانی او هستند و نقاشی به تنهایی به منزلة جهانی است كه به موازات افزایش هشیاری و دگرگونیهای كودك متحول میگردد. (دادستان، پریرخ، 1374، ص 1)
بیان مسئله:
با توجه به گسترش پژوهشهای تجربی در زمینه روانشناسی كودك به ویژه به كمك دانش رفتاری و دادههای اساسی كه روانشناسی سنجشی در مورد پرورش سیستم عصبی مركزی ارائه دادهاند، نگرش بزرگسالان در جهات گوناگون رفتار كودكان دستخوش تغییرات مختلفی شده است. (فراری، 1371، ص 7)
نقاشی كودك نیز در مراحلی كه حوادث را دستهبندی و عرضه میكند و روند تجدیدی و تكامل یافتهای را از زمان خط خطی كردن، تا زمانی كه خطوطی معنادار و بالاخره مبتنی بر قوانین پرسكتیو و شالوده منطقی رسم میكند میتوان چیزی شبیه خواب و رویا معنی كرد. نقاشی نیز مثل خواب و رویا به كودك امكان میدهند تا اطلاعات و اعمالی را كه از دنیای بیرون كسب میكند از هم جدا سازد و سپس آنها را دوباره تنظیم كند. در نقاشی همانند خواب و رویا كودك خود را از ممنوعیتها رها میسازد و با ما در حالتی ناخودآگاه دربارة مسائل كشفیات و دلهرههایش صحبت میكند به همین دلیل اگر آموزش نقاشی را در پایه صحیح نقاشی قرار دهیم و در آن به كودكان از سنین پایین تمرین كپی و تقلید كردن را بیاموزیم اشتباه بزرگی مرتكب شدهایم. «فراری، 1371، ص3)
پرورش قدرت بیان نقاشی، فقط وابسته به تكامل جسمی كودك نیست. بلكه با درك و شعور او نیز در ارتباط است. این ادراك در بدو تولد بسیار جزئی است. ولی با پیشرفت سن، مطبوع و ظریف میشود. در حقیقت چون میتوان گفت: كه چون كودك هنوز مهارت كافی ندارد بنابراین نمیتواند خوب نقاشی كند. حتی یك فرد بالغ هم اگر بخواهد با پاهایش خانهای را رسم كند، خواه ناخواه، اثری درهم و برهم به دست خواهد آمد ولی این اثر بسیار كاملتر از نقاشی كودك خواهد بود. با وجود این كودك از همان آغاز خطنگاری از اینكه سه وجه چشم، مغز و دست خود را به كار میاندازد لذت میبرد. بنا به تحقیق (دورپیلو) دو روند اساسی در توسعه و پیشرفت درك كودك مؤثر واقع میشود كه یكی تشخیص شناخت اشیاء و دیگری تشخیص تمایز آنهاست. «دادستان، پریرخ، 1374، ص 31)
علوم انسانی