خبرنگار اجتماعی ؛ مسئله "معیشت معلمان" ماجرای دیروز و امروز نیست، صحبت از دهههای متوالی است، دولتها و وزرایی که آمدند و رفتند و هر کدام برای مشکلات معیشتی و حقوقی معلمان، انبوهی از سخنرانیها داشتند و وعدهها دادند اما هیچکدام نتوانستند نسخهای کارساز بپیچند.
اگر وضعیت معیشتی، حقوق و مسائل رفاهی معلمان را با سایر کارمندان دولت مقایسه کنیم، متاسفانه معلمان کشورمان در پایینترین ردهها قرار دارند و همین مسئله باعث شده است، اعتراضات معیشتی همواره در صدر خواستههای این قشر قرار داشته باشد.
علی الهیار ترکمن؛ معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزشوپرورش میانگین حقوق معلمان را 2 میلیون و 400 هزار تومان اعلام کرده و او نیز معترف است فرهنگیان هیچ اعتبار رفاهی ندارند و حتی آموزشوپرورش اعتبارات کافی برای پرداخت حق مهدکودک کارمندان زن را ندارد و این مسئله موجب تبعیض و ایجاد فاصله میان معلمان با سایر کارمندان دولت میشود.
اقتصاد آموزشوپرورش و معیشت معلمان؛ مشکلی قدیمی
چالش اقتصاد آموزشوپرورش و مسئله معیشت معلمان را میتوان قدیمیترین مشکل این وزارتخانه دانست که دولتهای مختلف با آن مواجه بودند؛ درمان نشدن این مشکل دیرینه باعث شده است که حالا عمده مطالبات معلمان حول محور معیشت و البته وضعیت مدارس دولتی متمرکز شود.
فقر درآمدی و زمانی معلمان
در گفتوگویی که با جمعی از معلمان داشتیم، معتقد بودند که فقط با حقوق معلمی، تأمین هزینههای زندگی به خصوص در شهری مانند تهران دشوار است بنابراین برای تأمین هزینهها به شغل دوم روی آوردهاند البته بیشتر آنها تلاش میکنند با برداشتن ساعات حقالتدریس یا به نوعی اضافه کار، به ترمیم حقوقشان اقدام کنند اما مبالغ حق التدریس نیز با تأخیر بسیار پرداخت میشود؛ وحید محمودی اقتصاددان و استاد دانشگاه در نخستین کنگره کودکی، توسعه و سیاستگذاری اجتماعی به نتایج پژوهشی که در استان تهران انجام شده است، اشاره کرد که نشان میدهد، شغل دوم 69 درصد معلمان "راننده تاکسی" است و 54 درصد معلمان فقر درآمدی و زمانی دارند.
البته سید محمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش در نخستین روز سکانداریاش بر این وزارتخانه، سه وعده معیشتی به همکاران خود داد که یکی از آنها این بود "به عنوان کننده یک میلیون و 700 هزار معلم شاغل و بازنشسته فرهیخته در هیئت دولت، همه همت و تلاش خود را برای ارتقای معیشت و منزلت آنها بهکار خواهم گرفت."
معلمانی دوشغله
بطحایی پس از مدتی در واکنش به این پرسش که شما به عنوان یک معلم آیا از معیشت این قشر در اوضاع نابسامان اقتصادی امروز باخبر هستید؟ گفت: "ای کاش از این سؤال شروع نمیکردید البته این هم سؤال مهمی است، معلمان همواره برای گذران زندگی و معیشت خود مجبور به داشتن شغل دوم بودهاند، بدون تعارف میگویم اگر معلمی بخواهد فقط از مسیر معلمی گذران زندگی کند، نمیتواند زندگی خود را در سطح متوسط اداره کند و بیشترین نگرانی ما هم در همین رابطه است و بهدلیل آنکه معلم با داشتن شغل دوم نمیتواند معلمی تمام وقت برای دانشآموزان باشد ما نگرانیهایی داشتهایم و یکی از دغدغههای من چه در حال حاضر و چه در زمانی که در آموزش و پرورش کار میکردهام این موضوع بوده است."
اخیراً اسپوتنیک با انتشار تحلیلی به بررسی وضعیت حقوق معلمان در کشورهای مختلف جهان پرداخت که جدول آن را در ذیل مشاهده میکنیم.
نامه بطحایی به معاون اول چرا بیپاسخ ماند؟
بطحایی حتی سعی کرد در قالب نامهای خطاب به معاون اول رئیسجمهور، نارضایتی گسترده معلمان نسبت به اوضاع معیشتی را به تصویر بکشد؛ او در این نامه تاکید کرد: "حضرتعالی مستحضرید چنانچه وضعیت درآمدی دولت، امکان افزایش حقوق و مزایای کارکنان را داشته باشد، حتماً و حتماً اولین گروهی از کارمندان که همواره به دلیل فقدان اعتبارات کافی هیچگاه از پرداختهای خدمات رفاهی، اضافهکار، حق ایاب و ذهاب و غذا و ... برخوردار نبودهاند و تبعیض آشکاری بین آنها و برخی کارکنان دیگر دستگاهها وجود داشته است، معلمان شریف و صبور میباشند و در صورتی که گشایشی در بودجه عمومی دولت حاصل شود، این گروه در اولویت خواهند بود. بدین وسیله خواهشمندم با توجه و تأکید مستمر حضرتعالی در برقراری استقرار نظام عادلانه پرداختها، مقرر فرمایید کارگروهی مشتمل از کنندگانی از وزرای محترم و اعضای شورای حقوق و دستمزد، نظامنامهای را برای کاهش نابرابری در پرداختهای مستمر و به ویژه غیرمستمر کارکنان دولت تهیه و عنداللزوم به تصویب هیأت وزیران برسد."
اما سرنوشت نامه او و درخواست تشکیل کارگروهی برای تهیه نظامنامه کاهش نابرابری در پرداختهای مستمر و غیرمستمر کارکنان دولت تا به امروز مشخص نشده است!
این مسائل ما را بر آن داشت تا در سلسله مصاحبهها، گزارشها و یادداشتهایی با معلمان، اساتید دانشگاه و مسئولان آموزش و پرورش به بررسی مشکلات معیشتی و حقوق معلمان بپردازیم موضوعی که میتوان آن را قدیمیترین خواسته معلمان در تمام دولتها دانست.
در این مصاحبهها سعی میکنیم این مسائل بررسی و برای آن پاسخهایی جستوجو شود؛ اساساً چرا حقوق معلمان در مقایسه با سایر کارمندان دولت باید در پایینترین سطح قرار داشته باشد؟ چرا دولتهای مختلف تا به امروز نتوانستهاند خدمات رفاهی قابل قبولی به معلمان ارائه دهند؟ از سوی دیگر آیا وزارت آموزش و پرورش ظرفیتهای اقتصادی لازم را ندارد تا با فعال کردن آنها بتواند بخشی از مسائل رفاهی را برای کارکنان خود تامین کند؟!
پایان/