خبرنگار اجتماعی ، مهدی بهلولی معلم و کارشناس آموزشی درباره "سیاستهای خصوصیسازی در آموزشوپرورش" اظهار کرد: خصوصی سازی آموزش در ایران به قبل از انقلاب اسلامی و تأسیس مدارس مذهبی که تمایل داشتند آموزشهای خاص خود را ارائه دهند، بازمیگردد البته این مسئله فقط مختص ایران نیست و در سایر کشورهای جهان نیز مشاهده میشود به عنوان مثال در فرانسه بیشتر مدارس خصوصی مربوط به کلیسا است.
تأکید بر جمعیت بالای دانشآموزان برای توجیه خصوصیسازی
وی ادامه داد: برنامه دوم توسعه اشاره داشت که تا سال 90، 32 میلیون دانشآموز در کشور داریم که 15 میلیون دبستانی، 8 میلیون راهنمایی و 9 میلیون دبیرستانی هستند، هم اکنون در واقعیت حدود 12.5 میلیون دانشآموز داریم چون رشد جمعیت متوقف شده است اما مسئولان آموزش و پرورش همواره میگویند جمعیت دانشآموزان زیاد است و این یکی از توجیههای آنها برای خصوصی سازی آموزش و پرورش است درحالی که تعداد دانشآموزان خیلی هم زیاد نیست که برای آنها بودجه وجود نداشته باشد.
سهم آموزشوپرورش ایران از GDP کمتر از یک درصد
بهلولی در ادامه درباره بودجه آموزش و پرورش و سهم آن از GDP عنون کرد: سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت در سال 98 به 9.3 درصد رسیده است و در شرایطی که تولید ناخالص داخلی 400 میلیارد دلار است، سهم آموزش و پرورش از GDP حدود 4 میلیارد دلار است که معادل یک درصد یا کمتر است اما این رقم در کشورهایی مانند ترکیه و عربستان 3تا5 درصد و در سطح کشورهای سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه حدود 5 درصد است.
وی با اشاره به سخنان رئیس جمهور هنگام تقدیم لایحه بودجه 98 به مجلس و تأکید بر اجرای طرح خرید خدمات آموزشی برای کاهش هزینههای هر دانشآموز به یک سوم ادامه داد: این توجیه بسیار ضعیف است؛ متأسفانه در ایران با مسئولانی مواجه هستیم که حرف دل خود را نمیزنند و برنامههایشان را با توجیه حقوقی و اقتصادی پیش میبرند به عنوان مثال برنامه ششم توسعه درباره واگذاری مدارس دولتی به بخش خصوصی در مناطق محروم اشاره دارد اما این طرح را از مناطق محروم آغاز کرده و در مراحل بعد به کلانشهرها از جمله تهران میرسانند حتی سال 92 این طرح در شهر تهران اجرا شد!
الگوبرداری از مدارس "چارتری" آمریکا
بهلولی بیان کرد: خرید خدمات آموزشی الگوبرداری از مدارس "چارتری" در آمریکا است، برخی افراد در آمریکا درس خواندهاند و سرمشق اصلاحات آموزشی آنها سیاستهای این کشور است و احتمالاً مباحث "فریدمن" برای اعطای بُن آموزشی به خانوادهها تا چند وقت دیگر مطرح خواهد شد.راه بهسازی آموزش و پرورش از خصوصی سازی نمیگذرد و نباید بر روی سرمشق آمریکایی که بر رقابت، آزمون و خصوصی سازی تأکید دارد متمرکز شویم در مقابلآن سرمشق دیگر مربوط به کشور فنلاند است که آموزش و پرورش آن کاملاً دولتی است.
وی با اشاره به استثمار معلمان در طرح خرید خدمات آموزشی یادآور شد: نمونه بارز استثمار این معلمان آقای "گنگو زهی" از اهالی سیستانوبلوچستان بود که برای نجات دانشآموز زیر آوار دیوار فرسوده ماند و فوت کرد، او 9 ماه حقوق نگرفته بود و قرار بود در ماههای آینده حقوق 300 هزار تومانی به ازای هر ماه را دریافت کند.
بهلولی در ادامه صحبتهای خود به بازنشستگی سالانه 40 تا 50 هزار معلم در آموزش وپرورش اشاره کرد و ادامه داد: در سالهای اخیر ورودی دانشگاه فرهنگیان به 5 هزار نفر کاهش یافت و چون با کمبود معلم مواجه شدند، طرح خرید خدمات آموزشی اجرایی شد اما هیچ مسئولی به مردم نمیگوید که سیاستهای آنها باعث شد هماکنون با کمبود معلم مواجه شوند و بخواهند خرید خدمات آموزشی را اجرا کنند.
شکاف طبقانی از تبعات خصوصیسازی آموزش
وی معتقد است که خصوصیسازی آموزش از دو زاویه جامعه شناسانه و آموزشی قابل نقد است؛ از دیدگاه جامعهشناسانه این طرح باعث افزایش شکاف طبقاتی، جلوگیری از تحرک اجتماعی، جداسازی و شقه شقه کردن جامعه میشود که پیامدهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بسیار دارد.
این معلم و کارشناس آموزشی دو دستگی مدارس را از سایر تبعات خصوصیسازی آموزش دانست و گفت: گروه نخست، مدارس خوب که متقاضی بیشتری خواهند داشت و اقدام به گزینش دانشآموزان میکنند و گروه دوم، مدارس پسمانده که با دشواریهایی در جذب دانشآموز مواجه هستند. در ایران هم مدارس خصوصی دو دسته هستند بهگونهای که در تحلیل نمرات امتحانات نهایی دبیرستان، در صدر جدول مدارس تیزهوشان و مدارس خصوصی خیلی خوب قرار دارند و در پایین جدول بازهم مدارس خصوصی قرار دارند.
بهلولی که در نشست "بررسی سیاستهای خصوصیسازی در آموزشوپرورش" سخن میگفت، یادآور شد: مدارس خصوصی وابسته به افراد و مراکز خاص به دلیل پولدار بودن دغدغه بازگشت سریع پول را ندارند و یکی از دلایل موفقیت آنها گزینش دانش آموز است، چرا این قبیل مدارس در میدان شوش مدرسه تأسیس نمیکنند، آن هم بدون گزینش دانشآموز! شگرد آنها این است که دانشآموزان باهوش خانوادههای مرفه را جذب میکنند. در مقابل اینها، مدارسی هستند که توسط چند شهروند معمولی با توان مالی پایین و از طریق دریافت وام، تأسیس شده است که برای برگشت پول از هر دانشآموزی ثبتنام میکنند و اصطلاحاً به آنها مدارس "پسمانده" گفته میشود.
وی تاکید دارد: خصوصیسازی با خود نقشها و رابطههای تازهای را به آموزش و پرورش وارد میکند، از جمله مفاهیمی مانند مصرف کننده، پیمانکار و رقیب و در عین حال نقشهایی مانند اعتماد عمومی و اخلاق به حاشیه میرود. همچنین آموزگار به یک تکنیسین تبدیل میشود و تأکید بیش از حد بر روی آزمون و آزمونگیری گذاشته می گردد چون سرمایهگذار نمیتواند 12 سال صبر کند تا شهروند خوب تحویل جامعه بدهد بنابراین برای جذب بیشتر مشتری بر روی نمره کنکور و قبولی در آن تأکید میکند.
بهلولی ادامه داد: خصوصیسازی به گسترش بازارهای محلی براساس ارزش مادی دانشآموزان منجر میشود. به عنوان مثال یک مدرسه غیردولتی در نزدیکی مدرسه دولتی قرار دارد که به مدیر مدرسه دولتی میگوید، تبلیغات او را انجام داده و اجازه دهد مشاورانش به مدرسه دولتی بروند و به ازای جذب هر دانشآموز از مدرسه دولتی به مدرسه غیردولتی، مبلغی را به مدیر مدرسه میدهد.
موتورهای بیعدالتی!
این معلم و کارشناس آموزشی در ادامه صحبتهای خود به مقاله روزنامه "گاردین" با عنوان "موتورهای بیعدالتی" درباره مدارس خصوصی انگلستان اشاره کرد و گفت: در این مقاله آمده است مدارس خصوصی 6 درصد جمعیت مدارس انگلستان را شامل میشود و 625 هزار کودک در آن حضور دارند؛ توجه داشته باشید که در ایران 12 درصد دانشآموزان در مدارس غیردولتی تحصیل میکنند و در انگلستان 6 درصد!
وی ادامه داد: مقاله روزنامه "گاردین" اشاره میکند از آنجایی که مدارس خصوصی بازرسان خود را داشته و ورودیها را از طریق گزینش جذب میکند در سنجش با مدارس دولتی شفاف نیستند اما در نتیجهگیری آزمونها، کامیابی آنها غیرقابل انکار است! به گونهای که 42 درصد پذیرش آکسفورد، 29 درصد تمام کنندگان مجلس، 51 درصد از روزنامه نگاران برجسته و 74 درصد قاضیها از فارغالتحصیلان مدارس غیردولتی هستند و این باعث جلوگیری از تحرک اجتماعی میشود.
خصوصیسازی پنهان آموزشوپرورش!
بهلولی یک مسئله مهم اشاره کرد و گفت: در مدارس دولتی معلم برای دادن نمره به دانشآموز تحت فشار است، حالا در طرح خرید خدمات که معلم ماهانه 300تا 700 هزار تومان حقوق میگیرد، برای از دست ندادن شغل چه اتفاقاتی میافتد؟ در چنین شرایطی شاهد هستیم مسئولان آموزش و پرورش با افتخار میگویند با اجرای طرح خرید خدمات آموزشی معدل دانشآموزان مناطق محروم 1.5 نمره افزایش داشته است! این طرح حرفهایگری زدایی و گسترش آمارتوریسم در آموزش و پرورش است و تا جایی که ممکن است از استخدام رسمی معلمان میکاهد چیزی که بنا به گفته برخی از منتقدان آموزشی جهانی این طرح، توصیه بنگاه های مالی به مسئولان آموزش و پرورش است تا راحت تر بتوانند در نهاد آموزش، نفوذ و کسب درآمد کنند.
وی در پایان عنوان کرد: مدارس غیردولتی و خصوصیسازی آموزشوپرورش به تحریف معنای آموزش میانجامد و در نهایت راه بهسازی آموزش و پرورش از خصوصیسازی نمیگذرد. تجربههای جهانی نشان داده است هر جا این مدارس گسترش مییابند پیامدهای منفی که آن را در جامعه خودمان هم مشاهده میکنیم، اتفاق میافتد، بنده نگرش مثبتی به این مدارس ندارم؛ هماکنون درصد بالایی از مدارس تحت عنوان تیزهوشان، نمونه دولتی و هیئت امنایی به صورت پولی هستند و مدارس دولتی عادی هم به عناوین مختلف از خانوادهها پول دریافت میکنند. گسترش مدارس پولی به روشهای گوناگون در حال اجراست و اینکه بخش خصوصی مدارس دولتی را اجاره میکند، خصوصیسازی پنهان آموزشوپرورش است و از نظر آموزشی و جامعه شناسی پیامدهایی دارد که در واقع آموزش را به آزمون و مقادیر کمی برای جذب مشتری تقلیل میدهند.
پایان/