رمز پايدارى هراجتماعى در گرو حيات فكرى آن جامعه است و تا جامعه به حيات فكرى خويش دست نيابد از زندگى راستين برخوردار نخواهد بود. بدينسان انديشه ورى و تفكر ضرورت حيات انسانى جامعه هاست و عالمان و متفكران و طلايه داران حركتهاى انسانى واصلاحى بيش از هر چيز بايد به انديشاندن و به انديشه وا داشتن جامعه بپردازند و شيوه ها واسلوبهاى انديشه ورى سودمند و كار آمد را در پيش ديد نسلها بگذارند و پرورش خردها واستعدادها را وجهه همت خويش سازند و با نگارش و گفتار و ... حيات فكرى جامعه را تامين كنند كه جامعه بى فكر و جامد كه در جهت خلاقيت ابتكار و باز جستن بهترين راهها براى زندگى نمى انديشد بزودى دستخوش مرگ و فنا خواهد شد.
پرداختن به موضوع[ آزادى تفكر]از يك چنين تلقى نشات مى گيرد. بى گمان ضرورت ايجاد فضاى سالم براى انديشيدن در جامعه اى كه در پرتو احكام اسلامى مى زيد با توجه به كليت تعاليم اسلامى بيشتراحساس مى شود