با اینکه قرنها ست ، ملت هایی در زیر پنجه های خون آلود استعمار دست و پا می زنند ، اما بدبختانه هنوز آنها نتوانسته اند استعمار زدگی خود را باور کنند ، زیرا هنوز مفهوم واژه استعمار و سیاست های منحوس آن بر آنها که قرنهاست با آن دست بگریبانند پوشیده است .
البته شاید خیلی از کشورها از روند استعمار خود زیاد هم مقصر نباشند ،زیرا استعمار دارای یک چهره مشخص و معین نیست که اگر قیافه آنرا در یک کشور مستعمره دیده باشند دیگر نگذارند ، پایش بکشور آنها باز شود ، یا اگر بخاکشان وارد شده باشند آنرا از کشور بیرون کنند استعمار دارای هزاران چهره و ماسک بوده و در هر کجا بشکلی خود نمائی می کند .
در کنگو[1]: بصورت میسیونرهای تبشیری مسیحی و شرکت ها و کمپانیهای معدنهای طلا و نقره و تجزیه و سپردن ایالت زر خیز کاتانگا بدست موسی چمبه غلام روسیاه امپریالیسم و دستگیری و کشتن لومپای مبارز در فلسطین بصورت طرفداری از اقلیت آوارگان : بی پناه به اصطلاح یهود ، در الجزایر بنام نجات ملت از دست قران و منور کردن آنان به نور انجیل و ... استعمارگران این بازیگران کهنه کار و کار کشته که در طی قرون تجربه ها اندوخته و درسها خوانده اند ، آنقدر نقشها و خیمه شب بازیهای خود را ماهرانه ایفا می کنند که خلاصی و رستن از چنگال آنان فقط در صورت بیداری و پی بردن به نیم کاسه های زیر کاسه آنانست امروزه و در دنیای پیشرفته و متمدن و عنصر تکنولوژی قطعاً استعمار شیوه هایی نو و فرانو را در چنته داشته و حداکثر بهره از آن خواهد برد و کشور عزیر ما ایران اسلامی بعنوان هدف اصلی استعمار مطرح بوده و هست چرا که استعمار دریافته است که تنها مبانی دین مبین اسلام است که براحتی شیوه های استعمار را شناخته و با آن به مقابله بر می خیزد و زمینهی بیداری سایر ملتها را نیز فراهم می نماید
[1] - کتاب زندگی و مرگ قهرمان – پاتریس لمومبا