در حالت نخست،معلم رفتار دانش آموز را می پذيردو مانعی در برآورده کردن نيازهای دانش آموزتوسط معلم به وجود نمی آيد.در اينجا هدف معلم عبارت است از کمک به دانش آموز.در حالت دوم رفتار دانش آموز برای معلم قابل قبول نيست؛ زيرا عملا در برآورده سازی نيازهای دا نش آموز مانع به وجود می آورد. در اين حال معلم تنها مي تواند به خودش کمک کند. در هر مورد بايد مهارت خاصی داشت.آموزش اثر بخش معلم دارای الگويی است که به کمک آن می توان مشخص کرد که در هر مورد از چه شيوه ای استفاده شود.کتاب گوردون با عنوان آموزش اثربخش معلم راهنمای خوبی است
زمينه آموزش اثربخش معلم
خواننده نبايد از مفهوم «آموزش اثربخش» معنايی کلی بر داشت کند.و یا هر معنايی را برای آن در نظر بگيرد ،بلکه اين اصطلاح اشاره به خصوصيت ويژه الگويی ارتباطی دارد که توسط«توماس گوردون» طرح ريزی شد. الگوی او نمونه ا ی ا ز ا يدئولوژی ا نسان گرايانه است که به صورت مهارتهای عملی بيان شده است.
اين الگو ابتدا در کتاب گوردون تحت عنوان «آموزش اثر بخش والدين»(1970)مطرح شد.سپس نام آن به «آموزش اثربخش معلم »تغيير يافت (1947)و اخيرا نيز«آموزش اثربخش رهبر»نام گرفته است (1977). کاربرد عمومی اين الگوناشی از شباهتهايی است که در روابط بين انسانها ديده می شودونيز مهارتهايی که لازمه اين ارتباط است. اين الگوی آموزشی توصيف کننده فرايند ارتباط ميان دو دسته از مردم است ،خواه اين رابطه به صورت مادر –کودک،معلم-دانش آموزباشد وخواه مدير-کارمند