خبرنگار اجتماعی ؛ در روزهای اخیر تصویری از دو مدرسه در کشور منتشر شد، تصویر نخست، مدرسهای لاکچری در شمال پایتخت که دانشآموزان خود را به سفارت بلژیک و دیدار با سفرا میبرد و عکس یادگاری دانشآموزان با سفیر در فضای مجازی منتشر میشود!
حال بماند که مدارس غیردولتی بر چه اساسی، دانشآموزان را به سفارتخانه سایر کشورها میبرند؟!
اما تصویر دوم، مدرسهای در ایذه که دانشآموز در آغُل درس میخوانند... همین دو تصویر گویاترین روایت از وضعیت این روزهای جریان آموزش و تحصیل در کشورمان است البته کاربران بسیاری هم پرسیدهاند مگر یکی از هدف انقلاب اسلامی حمایت از مستضعفان نبوده پس چرا تحصیل نیز اشرافی شده است؟
صحبت از طبقاتی شدن و اشرافیت در تحصیل دیگر سخن گزافی نیست چرا که امروز برخی از متمولین در استانهای مختلف، فرزندان خود را در این مدارس لاکچری ثبتنام میکنند و از امکانات خاص و فوق برنامههای عجیب آنها از زبانهای خارجی مختلف تا رباتیک و کلاسهای ورزش خاص و حضور در باشگاههای ورزشی مطرح، ناهار و میان وعده درمدرسه و اردوهای متعدد در طول سال و در یک کلام تحصیل اشرافی نهایت لذت را ببرند!
طبقاتی شدن آموزش نمود آن با تراکم بالای دانشآموزان در کلاسهای درس، سه دانشآموز دبستانی در یک نیمکت، افت کیفیت آموزش در مدارس دولتی و در مقابل کلاسهای خلوت، امکانات آموزشی متفاوت و فوق برنامههای عجیب در مدارس غیردولتی قابل مشاهده است؛ عمده این مدارس خاص را میتوان در مناطق یک تا سه پایتخت جستوجو کرد، مدارسی که مشتریانشان نیز خاص هستند یعنی افرادی از طبقات قدرت و ثروت.
البته برخی از این مدارس به دلیل وابستگیشان به نهادهای قدرت و اینکه یک شخصیت پرنفوذ به عنوان موسس پشت سر آن حضور دارد، چندان هم زیربار قوانین تعیین شده از سوی آموزشوپرورش نمیروند و بیتوجه به تمام خط و نشانها کار خودشان را میکنند و به مدرسهداری به سبک مورد پسند خود و مشتریانشان مشغولند!
سیاستگذاری آموزشوپرورش زیر سؤال
در همین رابطه، پای صحبتهای یکی از معلمان نشستیم؛ عادل برکم با اشاره به اینکه آموزشوپرورش باید حاکمیتی باشد و هر کشوری نظام آموزشوپرورش خود را کنترل میکند حتی کشوری اروپایی مانند آلمان، آموزشوپرورش را به حال خود رها ننموده است، به تسنیم میگوید: هماکنون یک بحث مطرح است که آیا اجازه تأسیس مدارس خصوصی را بدهیم؟ آیا این کار باعث برابری آموزشی میشود و حاکمیتی بودن آموزشوپرورش را از بین نمیبرد؟
او به این موضوع اشاره میکند که هر کشوری تمایل دارد در نظام آموزشوپرورش خود دخیل و سیاستگذار باشد و با وضع قوانین، نظارت و کنترل را اعمال کند اما با توجه به اتفاقات مدارس غیردولتی هماکنون چنین موضوعی را در ایران شاهد نیستیم.
این معلم یادآور میشود که تحق عدالت آموزشی یکی از شعارهای انقلاب بود و نظام آموزشی میتواند به عدالت اجتماعی کمک کند، وظیفه دولتها باید این باشد که تلاش کنند نه تنها تبعیض آموزشی ایجاد نشود بلکه با کنترل نظام آموزشی و ایجاد برابری در آن به تسری برابری به سایر حوزهها نیز کمک کنند.
برکم با اشاره به اینکه قبل از انقلاب اسلامی، مدارس ملی را داشتیم که سال 53 تحت کنترل درآمدند و بعد از انقلاب نیز بر گسترش مدارس دولتی تأکید شد البته مدارس خاص که آموزش خاص دینی را ارائه میکردند با شرایطی اجازه تأسیس داشتند اما از اواخر دهه 60 یعنی در دوره وزارت آقای اکرمی در آموزشوپرورش تصمیم گرفتند اجازه تأسیس مدارس غیردولتی صادر شود.
مدارس غیردولتی چگونه به تبعیض کمک میکنند؟
این معلم معتقد است که تعیین شهریه در مدارس غیردولتی باعث تبعیض است چون تبعیض باعث تفکیک میشود یعنی اقشار مرفه از آموزش بهتری برخوردار میشوند چون هزینههای آموزش وابسته به جیب والدین آنهاست اما در مدارس دولتی هزینهها وابسته به جیب دولت است و متأسفانه با وجود تأکیدات رهبر انقلاب، قانون اساسی و سند تحول بنیادین مبنی بر توجه به آموزش و پرورش هنوز این اتفاق نیفتاده است.
او آغاز شکاف بین مدارس دولتی و غیردولتی را از سال 70 میداند که این مدارس رسماً درآمد مالی کسب میکنند و هماکنون یکی از بهترین کسب و کارها راهاندازی مدرسه شده است! در این میان رسالت اصلی مدرسه تبدیل به کسب سود میشود و مدرسه به یک بنگاه! البته به جز شکاف میان مدارس دولتی و خصوصی سیاست غیرکارشناسی و غیرتربیتی دیگری مورد نقد کارشناسان و اساتید دانشگاه است و آن هم وجود 22 نوع مدرسه در کشور است به عنوان مدارس نمونه دولتی در سال 72 تأسیس شد و درسال 75 مرکز پژوهشهای مجلس در گزارشی اعلام کرد این مدارس موفق نبودند.
در دولت محمود احمدینژاد نیز شکل بدتر این مدارس ایجاد شد و شاهد ایجاد مدارس هیئت امنایی بودیم.
وقتی دولت شانه خالی میکند
این معلم معتقد است که دولت از تأمین هزینههای مدارس شانه خالی میکند و از همینجا تبعیض آغاز میشود و خانوادهها مسئول تأمین هزینه میشوند و هرچقدر بیشتر خرج کنند از آموزش با کیفیتتری بهرهمند میشوند و در این میان خانوادههای ضعیفتر از آموزش باکیفیت محروم میشوند و همین مسئله باعث شکاف اجتماعی میشود و حتی در قبولی دانشگاهها نیز این فرزندان طبقات خاص جامعه هستند که بهره اصلی را میبرند.
او به این موضوع اشاره میکند که میگویند تا پایان برنامه ششم توسعه باید 15 درصد دانشآموزان تحت پوشش مدارس غیردولتی قرار بگیرند و این را میپرسد که کجای برنامه ششم توسعه این موضوع را مطرح نموده است؟ این دروغی است که برخی کارشناسان وابسته به آموزش و پرورش مطرح میکنند؛ دولتها در کشورهای مختلف خصوصیسازی را محدود میکنند و فقط در صورتی مجوز مدرسه غیردولتی را میدهند که آموزش خاصی را ارائه دهند و البته مدرسه باعث جدایی و تبعیض بین دانشآموزان براساس درآمد والدین نشود.
مسئولان ذینفع!
این معلم میگوید: بسیاری از مسئولان ذینفع بوده و خود یا نزدیکانشان موسس مدرسه غیردولتی هستند و این نگرانی وجود دارد وقتی مسئول دولتی یعنی وزیر، معاون وزیر، کننده مجلس و ... مدرسه غیردولتی دارد و خودش ذینفع است خواسته یا ناخواسته به عدالت آموزشی آسیب میزند و این سیکل معیوب هیچگاه اصلاح نمیشود مگر اینکه مجلس قانونی تصویب کند که تمام فرزندان مسئولان باید در مدارس دولتی درس بخوانند، باید بپذیریم تا زمانی که فرزندان مسئولان در مدارس غیردولتی درس بخوانند به فکر مدارس دولتی نخواهند بود!از سویی دیگر با انواع مدارس، دانشآموزان خوب را از مدارس دولتی جدا کرده و مدارس سفید و سیاه را شکل دادهایم به گونهای که این روند باعث کاهش انگیزه معلم و دانشآموز و کاهش بهرهوری آموزش در مدارس دولتی شده است.
پایان/