خبرنگار اجتماعی ؛ در کنکور کارشناسی امسال، برای نخستین بار شیوه عجیبی برای طراحی سؤالات از منابع نظام جدید و قدیم به کار گرفته شد که همین مسئله اعتراضات گسترده داوطلبان گروه نظام قدیدم کنکور را در پی داشته است؛ داوطلبان نظام قدیم کنکور امسال(حدود 400 هزار شرکتکننده) معتقدند سازمان سنجش در برگزاری کنکور امسال، تخلفاتی را مرتکب شده که منجر به تضییع گسترده حقوق کنکوریهای نظام قدیم در آزمون امسال شده است.
به دنبال اعتراض این داوطلبان به مراجع قانونی و مطرح شدن اعتراضات آنها در کمیسیون حمایت از حقوق عامه "مرکز وکلا و کارشناسان رسمی قوه قضائیه" علی بهادری جهرمی؛ رئیس مرکز وکلای قوه قضائیه با تایید تخلفات صورت گرفته در برگزاری کنکور امسال در نامهای خطاب به حجتالاسلام بهرامی رئیس دیوان عدالت اداری، به بخشی از این تخلفات سازمان سنجش اشاره نموده است.
رئیس مرکز وکلا، کارشناسان رسمی و مشاوران خانواده قوه قضائیه در بخشی از این نامه متذکر شده است:
"نمیتوان این دو گروه از داوطلبان را بهصورت یکسان و با مبنا قراردادن تراز مشترک علمی سنجید چرا که کیفیت و محتواهای آموزشی در دو نظام متفاوت بوده و در نتیجه دو گروه فارغالتحصیلان از شرایط کاملاً متفاوتی برخوردارند؛ چنین امری خلاف قاعده شرعی و حقوقی عدالت و منع تبعیض بوده و مغایر بند 9 اصل 3 قانون اساسی مبنی بر ایجاد امکانات عادلانه برای همه و موجب ترجیح بلامرجح برخی از داوطلبان بر برخی دیگر است و از این منظر محل تأمل جدی است."
یکی از داوطلبان نظام قدیم کنکور 98 با طب بیانیهای نسبت به تضییع حقوقشان و از سوی دیگر سکوت نهادهای نظارتی معترض شدند؛ در ادامه متن کامل این بیانیه آمده است:
به نام خداوند عدالتگستر
عدالت به چه معناست دقیق نمیدانم اما هرچه هست، جمله زیبایی است که برخی خودشان را پشت این کلمه پنهان میکنند؛ کنکور سراسری سال 98 با وجود داوطلبین دو نظام آموزشی قدیم و جدید با دو دفترچه سؤال جداگانه طراحی شد البته به نام عدالت که هر دانشآموز در نظامی که درس خوانده در همان نظام آزمون بدهد تا به او ظلم نشود اما در دو هفته پایانی مانده به اعلام نتایج باز هم به نام عدالت، طرحی از یک کشور خارجی که ترجمه شده بود به نام همترازی رونمایی و اجرا شد.
سؤال ما داوطلبین نظام قدیم این است آیا واقعاً شرایط همترازی را ما دو گروه داشتیم؟ آیا نباید اول در یک جامعه کوچک اجرا میشد و اگر خروجی مطلوب و مورد انتظار را داشت سپس به جامعه بزرگتر تعمیم مییافت؟
آیا متغیرهای کیفی مثل منابع درسی متفاوت در دو نظام, ترتیب و چینش متفاوت سؤالات دو دفترچه لحاظ شده بود؟ در کنکور که یک دهم درصد بهخصوص در رتبههای برتر شهر و رشته را تغییر میدهد، چطور میشود آزمون و خطا کرد؟
دو ماه است که نوشتیم و گفتیم و فریاد زدیم که دو جامعه که از بسیاری جهات متفاوت هستند باید جدا سنجیده، جدا تراز و جدا پذیرش شوند اما چه فایده که باید ترجمه کتاب توسط آقای خدایی اجرا میشد و وقتی هم اعتراض میکنیم میگویند "کاری علمی است!" ما میدانیم علمی است اما معتقدیم با این خروجی یک جای کار میلنگد چون از شواهد کاملاً واضح است که اشکالی وجود دارد.
وقتی به سازمان سنجش مراجعه میکنیم به راحتی میگویند "برو یکسال دیگر بخوان" اما باید به آنها بگوییم برای شما یک سال زمانی نیست اما برای من، به عنوان یک دختر روستایی یکسال سرنوشتم را عوض میکند، رویای من معلم شدن بود بسیار هم تلاش کردم اما با تراز مشترک دعوت به مصاحبه نشدم و حالا باید ازدواج کنم و آرزویم را برای فرزندانم بخواهم.
یکسال برای من که باید به سربازی بروم میتواند باعث شود برای همیشه از صندلی دانشگاه دور شوم و جایم را به دوستم که نظام جدید بود، دادند! خیلی زیاد است ای کاش یک سال دیرتر به دنیا آمده بودم!
برای آن پدر که به بهانه تحصیلات اخراج شد و یکسال خودش را حبس کرد و از زن و بچهاش مایه گذاشت تا ثابت کند که میتواند جبران گذشته را کند خیلی باارزش است، او دیگر نمیتواند یک سال دیگر سر کار نرود.
اصلاً از کجا معلوم سال 99 مقاله جدیدی در کشور دیگری نوشته و ترجمه نشود!
شنیده بودیم دیوان عدالت اداری با فردی شوخی ندارد و حق را به حقدار میدهد؛ اولین جایی که رفتیم دیوان عدالت بود، شکایت نوشتیم و گفتیم ما تخصص نداریم شما از کارشناسان رسمی آمار و کارشناسان دادگستری مربوطه دعوت کنید که نظر بدهند اما هنوز بعد از گذشت سه ماه در پیچ و خم رفع نقص طریقه نوشتن دادخواست هستیم. اصلاً من در امور دادخواست بیسوادم و هزینه گرفتن وکیل را ندارم آیا یک وکیل مدعیالعموم وجود ندارد که از طرف ما صدها هزار نفر یک دادخواست درست بنویسد؟ هر چند برخی از ما وکیل هم گرفتیم و هزینه کردیم اما مثل اینکه زور سازمان سنجش بیشتر از این حرفهاست!
دیگر توان خواندن این کتابهای تکراری را نداریم و هر بار که دوباره میخواهیم اینها را بخوانیم، یاد ظلمی میافتیم که به ما شد ...
به ریاستجمهوری رفتیم و همه مطالب را نوشتیم، امضا کردیم و خواستیم بر عملکرد وزارت علوم نظارت کنند، قول مساعدت دادند اما هنوز جوابی نگرفتیم، وزیر علوم را در مجلس دیدیم و تقاضا کردیم حداقل در پذیرش دانشجو در دانشگاه درصد قائل شود جواب شنیدم "مگر ارث پدری شماست" ، آری ارث پدری ماست دانشگاههای ایران حق ماست چرا مجبورمان میکنید یا درس نخوانیم یا به کشورهای دیگر پناه ببریم که این هم باز اکثرمان توانایی مالی نداریم.
به مجلس رفتیم برخی کنندگان مانند خانم زرآبادی کننده قزوین حرفمان را شنیدند و دفاع کردند اما صدایشان در هلهله شادی رتبهها و ترازهای دور از انتظار نظام جدیدیها گُم شد، ساعتها در خیابان جلوی مجلس در گرمای مرداد ماه ایستادیم تا کنندگان شاید هنگام ورود و خروج متوجه درخواست ما بشوند اما حمایت نکردند یا اگرحمایتی بود نمایشی بیش نبود.
به خبرگزاریها رفتیم، صدایمان را منعکس کردند اما واقعا آقای خدایی و اعضا کمیسیون آموزش و وزیر علوم وقت دارند این مطالب را بخوانند و بشنوند؟ اصلاَ به گوششان رسیده؟ نکند در قیامت بگویند ما نمیدانستیم که ظلم کردهایم وگرنه جبران میکردیم، خدایا تو شاهد باش که ما فریاد زدیم نخواستند که بشنوند!
آنقدر در فضای مجازی پیامک زدیم و در اینستاگرام کامنت گذاشتیم، ریپلای و لایک کردیم که انگشتانمان بیحس شد، کسانی شنیدند مانند آقای جهرمی و کارشناسی کردند و گزارش به دیوان دادند اما هنوز فایدهای نداشته، برایمان سوال است ما کارشناس نبودیم، ما بچه بودیم، بیسواد بودیم، ایشان که با آن همه وکیل و کارشناس اشتباه نمیکند.
1400 سال است در زیارت عاشورا لعن میفرستیم ( بقتلهم الحسین و شایعت وبایعت و تابعت علی قتله ) به کسانی که امام حسین را کشتند، کسانی که همراهی کردند، پیروی کردند و مشایعت کردند و این روزها بیشتر این جمله را درک میکنم؛ در تراز مشترک کنکور خدا لعنت خواهد کرد همه افرادی که بدون تحقیق و علم تخصصی تأیید و سکوت کردند و حوصله دفاع از حق را نداشتند!
سازمان سنجش در جلسهای مدعی بود که ما پیشنهاد همترازی را دادیم و کمیسیون آموزش و شورای سنجش و پذیرش دانشجو تایید کرد و اگر تایید نمیشد اجرا نمیشد! واقعاً سؤال ما این است اعضا کمیسیون آموزش مجلس، تحقیق و بررسی کردند؟ اصلاً همه میتوانند تراز مشترک را معنی کنند؟ چگونه امضا، تأیید و اعتماد کردند؟
امروز که این متن را مینویسم به یکسال قبلم نگاه میکنم که به امید پزشکی از لیسانس دانشگاه دولتی گذشتم، پردیس، آزاد و مازاد هم نزدم، در واقع خواستم از خودم مایه بگذارم نه از پدرو مادرم، پشت کنکور ماندم تا به نام داوطلب نظام قدیم به نظر معلمانم که میگفتند تو میتوانی پزشک با سواد و متخصصی بشوی جامع عمل بپوشانم.
اما به جای آنکه الان روی صندلی دانشگاه باشم، باز روبهروی انبوه کتابهای تستم نشستهام و به این فکر میکنم که در کلاس کنکور دوست نظام جدیدم میگفت "دعا کن من رتبه پارسال تو را بیاورم" در آزمونهای سنجش بالاتر از او میشدم، چه شد که او الان دانشجوی پزشکی است ولی من هنوز مینویسم و امیدوارم صدایم را کسی بشنود شاید در نیم سال دوم رتبه واقعیم به من برگردانده شود.
روزی که رتبهها آمد، حجاج در مکه بودند ماه صفر هم شروع شد ولی هنوز .... من منتظرم ...
پایان/