انسان از گذشتههاى دور تا به امروز در پى شناسايى حقوق خويش و در جهت تأمينو تضمين آن، همواره قربانى داده است. پرداخت هزينههاى سنگين در اين راه بهتدريج جامعه بشرى را به سوى تنظيم و تدوين حقوق بشر هدايت نمود. اعلاميههاى حقوق كه سابقه تدوين برخى از آنها به قرنها قبل بازمىگردد نمونهاى از تلاش انسان در اينراستا مىباشد.
انسان همان موجودي است كه آفرينش وى در زيباترين شكل ممكن صورت پذيرفته و خداوند خود را نسبت به چنين آفرينشى تحسين نموده، وبرهمين اساس جايگاه شايسته و والاي او را موردتاكيدقراردادهاست. : (و لَقَد كرّمنا بَنى آدَمَ وَ حَملناهُم فى البرّ و البحر و رزقناهم من الطيّبات و فضّلناهم على كثيرٍ ممّن خلقنا تفضيلاً )
بنابراين تنها انسان است كه تاج كرامت بر سر او نهاده شده، برترى او در جهان به روشنى اعلام گرديده و آنچه در آسمان و زمين است با اراده خداوندى در قبضه وى (انسان) قرار گرفتهاست. در اين نگرش الهى بر خلقت انسان كه سه محور آفرينش ويژه، جايگاه ويژه و اقتدار ويژه اين موجود مورد توجه قرار مىگيرد، برخوردارى از حقوق ويژه نيز امرى طبيعى بوده به گونهاى كه بدون آن، ويژگيهاى سهگانه فوق معنا و مفهومى نخواهند داشت. به تعبير دقيقتر، رابطه مستقيمى ميان گستره تواناييها و استعداد انسان با گستره و دامنه حقوق وى وجود دارد