سازمان «عفو بين الملل» در چندساله اخير نه تنها به وضعيت زندانيان سياسى مى پردازد بلكه احقاق حقوق از دست رفته گروگان ها، پناه جويان، بى كاران و بى خانمان ها را هم از وظايف خود مى داند. گستردگى اين وظايف و مأموريت ها براى سازمان موجب معضلات زيادى از جمله ناكارآمدى شده و به عبارتى اين مسئله اعتبار و نفوذ اين سازمان را تا حد زيادى كاهش داده است.
خانم «ايرنه خان» دبيركل سازمان عفو بين الملل به تازگى در يكى از سخنرانى هايش با لحنى كه آشكارا نوعى حالت تدافعى را نشان مى دهد، گفته است: «سازمان عفو بين الملل از آغاز تاسيس همواره در حال تغيير و تحول بوده است.» شايد اين ادعا درست باشد. با اين حال اين سازمان از چهار سال پيش كه خانم «خان» به رياست آن برگزيده شده، چنان تغيير و تحولاتى را تجربه كرده كه در طول تاريخ خود بى سابقه بوده است. زمانى اين سازمان قادر بود تا هزاران نفر را وادار به نامه نگارى با رژيم هايى كند كه حقوق بشر را ناديده مى گرفتند و گاه اين نامه نگارى ها موجب آزادى زندانيان سياسى و عقيدتى مى شد و علاوه بر آن، سازمان عفو بين الملل اقدامات زيادى را عليه شكنجه و مجازات اعدام به اجرا مى گذاشت. و بدين ترتيب در فرآيندى سى ساله سازمان عفو بين الملل از شهرت و نفوذ و اعتبارى خاص برخوردار شده بود. اما رفته رفته اين سازمان گسترده فعاليت هاى خود را افزايش داد و رسيدگى به وضعيت گرسنگان، بى كاران، مبارزه با خشونت هاى به اصطلاح خانوادگى و همين طور احقاق حقوق از دست رفته(!!) همجنس بازان نيز در دستور كار عفو بين الملل قرار گرفت و البته اين مسئله موجب خوشنودى «ايرنه خان» است