سيستم حقوقي ملل متحد، با مجموعهاي از قواعد که شرايط وجودي، ترکيب و کار آن سيستم را تعيين ميکند، به نظم درآمده است. از اين رو، سازمان ملل متحد نهادي است که کار اساسي آن ايجاد نظم در جهت استقرار تمدني بينالمللي است. اما از آنجا که اين تمدن بايد پاسخگوي آرماني ثابت باشد، و اين آرمان عناصري دارد که بايد تابع نظم و انضباطي معين شوند، در منطق ملل متحد، ارزشهاي اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي يا انساني در کنار هم قرار نگرفته، بلکه طبقهبندي شدهاند و در نتيجه سلسله مراتبي از ارزشهاي تمدن، در نظم ارزشي اين سيستم به وجود آوردهاند.
آرمان بشريت که آرمان تمدن از آن نشأت گرفته است، تعيين کنندهي خطوط راهنما و اصول حاکم بر اين سازمان است. علاوه بر اين، طبيعت سازمان ملل اقتضا دارد که مقررات اساسي سيستم جهاني، ترجمان عدالتي باشد که با ساخت درون اجتماعي آن سازگار باشد. اين عدالت طبيعي، عدالتي مبتني بر مبادله که بر روابط فردي دولتهاي داراي حقوق برابر حاکم ميشود، نيست، بلکه عدالتي توزيعي، و عدالتي اجتماعي است. عدالت توزيعي روابط سازمان را با اعضا، و عدالت اجتماعي روابط اعضا را با سازمان تنظيم ميکند.