روانشناسی و علوم تربیتی
دانلود پایان نامه رشته مدیریت آموزشی بررسی ابعاد یادگیری مادام العمر و نقش آموزش عالی در آن
نقش آموزش عالی در یادگیری مادام العمر تحقق یادگیری مادام العمر، ماموریت محوری موسسات آموزش عالی است. موسسات و دانشگاه ها با اطمینان از این كه افراد، توانمندی های فكری لازم را برای استدلال و تفكر انتقادی كسب كرده اند و با كمك به آنان در ساختن چارچوبی برای این كه چگونه یادگرفتن را یاد بگیرند، مبانی رشد مستمر در حیات شغلی و نیز ایفای نقش به مثابه شهروندان و اعضای آگاه جامعه را در اختیار آنان می گذارند.
امروزه دانشگاه ها و دیگر موسسات آموزش عالی به عنوان حوزه های صلاحیت كلیدی برای رشد و توسعه یادگیری مادام العمر در نظر گرفته می شوند. بنابراین، در بسیاری از كشورها فشارهایی بر چنین موسساتی به منظور گسترش و توسعه آنها وجود دارد. دانشگاه ها باید در جهت تغییر در برنامه های درسی و فن تعلیم و تربیت در راستای آمادگی بیشتر افراد برای حضور در جامعه دانش محور گام بردارند.
شواهدی دال بر تغییر برخی از موسسات و دانشگاه ها در راستای ایفای این نقش وجود دارد. تعدادی از مطالعات در خصوص یادگیری مادام العمر دركشورهای مختلف، نشان دهنده چگونگی تغییر نظام های آموزش عالی در جهت برخوردی مناسب با برخی از نیازهای یادگیرندگان مادام العمر است و این تغییرات بر جنبه های گوناگونی همچون سیستم اجرایی دانشگاه، بودجه بندی، منابع، طرح ریزی و ارتباطات اجتماعی مختلف موثر است. نتایج مطالعات نشانگر تغییر محیط آموزش عالی است؛ چنین تغییراتی مشخصه و نقش موسسات آموزش عالی را باز تعریف می نمایند. چنین تغییراتی، تا حدودی، پاسخ به تغییرات سیاست ملی است. همان طور كه فیلد حدس زده است مفاهیم و رویكردهای یادگیری مادام العمر، به طور فزاینده ابزاری برای اصلاح و نو سازی آموزش و سیستم های آموزشی است. به ویژه دولتها، مشوق موسسات آموزش عالی برای توسعه یادگیری مادام العمر با ارجاع به سه هدف بنیادی آموزش یعنی توسعه فردی، پیوستگی اجتماعی و رشد اقتصادی هستند.
توسعه نگرش های یادگیری مادام العمر مستلزم توسعه مهارت های جدیدی مانند جمع آوری اطلاعات و رشد نگرش های ویژه و تمایلات مرتبط با یادگیری است. موسسات آموزشی باید به شیوه ای سازماندهی شوند تا یادگیرندگان مهارت های اجتماعی، مهارت های یادگیری، مهارت های زندگی و مهارت های به چنگ آوری فرصت های یادگیری را كسب نمایند و توانمندی سواد كامپیوتری در تلفیق با نیازهای جامعه اطلاعاتی را به دست آورند. به عبارتی، برای دستیابی به این مهارت ها باید برنامه درسی مبتنی بر مهارت و برنامه های آموزشی حمایتی همانند استفاده از نرم افزارهای آموزشی و شبكه های ملی و بین المللی فراهم شود تا یادگیرندگان مادام العمر پرورش یابند.
هدف مهم از رویكرد یادگیری مادام العمر در محیط ها و موسسات آموزشی و دانشگاهی، كاهش شكاف بین یادگیری رسمی (یادگیری مدرسه و دانشگاه) و یادگیری در محیط كار است. برای این منظور باید به 2 سوال كدام" كدام مهارت های پایه در دنیایی كه اطلاعات و مهارت های حرفه ای با گذشت یك دهه منسوخ می شود، مورد نیاز هستند؟" " و چه تغییری در مدارس و دانشگاه ها داده شود تا یاد گیرندگان برای عمل در محیط هایی كه نیازمند مشاركت، خلاقیت، طرح مسایل و دانش توزیع شده است، آماده شوند؟" پاسخ داده شود.
یادگیری رسمی نقش محوری در چارچوب نظری یادگیری مادام العمر ایفا می نماید. تمایلات و گرایشات به سمت یادگیری مادام العمر در ابتدای كودكی آغاز می شود و می تواند از طریق فرایندهای رسمی تحصیل، افزایش یابد یا بازداری شود. اگر چه عبارت یادگیری مادام العمر، به شكل برجسته ای در خیلی از منشورها و بیانیه های ملی مشخص می شود، اما ارتباطات كمی بین عملكرد رایج در آموزش رسمی و درك راهبردها و عوامل پیشبرنده یادگیری مادام العمر وجود دارد. خیلی ها بر این باورند كه ضعف شدیدی در سیستم آموزشی برای ایجاد ارتباط و توانایی مشاركت در آموزش مادام العمر وجود دارد. آموزش باید مجذوب یادگیری مادام العمر باشد، اما این موضوع ضمانت كافی نمی دهد كه افراد ظرفیت و اشتیاق دنبال كردن یادگیری را از این طریق توسعه دهند.
منحصر به فرد سازی، انعطاف پذیری و تمركز بر یاد گیرندگان و یادگیری ( به جای تمركز بر مربیان و تدریس ) ، ایجاد محیط های یادگیری قوی كه در آن دانشجویان كاشف و سازندگان دانش هستند از مهمترین نگرش ها در پارادیم یادگیری مادام العمر در آموزش عالی است
آموزش عالی باید هوشیار به این واقعیت باشد كه یادگیری مادام العمر برای هر كشوری برای رسیدن به سطح لازم از پایداری، داشتن اقتصاد سالم بومی، توسعه اجتماعی، خلاقیت فرهنگی توسط دانش بهتر، درك میراث فرهنگی، دستیابی به استانداردهای زندگی عالی، توازن داخلی و بین المللی، صلح بر اساس اندیشه های بشری، دموكراسی، تحمل و احترام دوطرفه لازم است.
آموزش عالی طی دهه های اخیر با مزیت قابل توجه وجود اندیشمندان و دسترسی به تجهیزات پیشرفته برای تجربه، تدریس و یادگیری، برتری خود را حفظ نموده و همان طور كه كناپر و كروپلی بیان می نمایند، دانشگاه و آموزش عالی به دلیل نقش مهم در كمك به تشكیل سیستم یادگیری مادام العمر، نیازمند توجه و رسیدگی شایسته ای هستند؛ این امر ناشی از آن است كه دانشگاه ها، ارزش ها و شیوه های عمل را در بسیاری از ابعاد جامعه تحت تأثیر قرار می دهند. از جمله این تأثیرات آن است كه از سویی جوامع به طور فزاینده مبتنی بر دانش شده اند و از سوی دیگر، دانش موضوع اصلی دانشگاه هاست.
دانشگاه ها می توانند و باید عرصه بزرگی برای یادگیری مادام العمر فراهم كنند. با توجه به این ویژگی، اكثر اندیشمندان و دست اندركاران آموزش عالی تشكیل سیستم یادگیری مادام العمر را پیشنهاد نموده و آن را به صورت سیستم یادگیری كل گرایی تعریف می كنند كه به آموزش رسمی مانند آموزش عمومی و آموزش عالی محدود نمی شود. بلكه شامل آموزش بزرگسالان، آموزش جمعی و یادگیری در محل كار نیز می شود. همچنین شامل فرصت هایی برای دسترسی به یادگیری در سایر محیط هایی مانند رسانه ها، كتابخانه ها، گروه های اجتماعی و مذهبی و پایگاه داده های الكترونیكی است كه به طور متداول محل یادگیری تلقی نمی شوند.
این موسسات، نه تنها می توانند انتقال دهنده دانش باشند بلكه می توانند دانش جدیدی تولید كنند و نخبگان جامعه را برانگیزانند تا به ارایه اندیشه های آگاهانه بپردازند. همچنین، دانشگاه ها می توانند از طریق ارایه دوره ها و آموزش های متنوع، ایجاد كرسی های استادی بین المللی و تبادل استاد و دانشجو میان كشورها، اطمینان دهند كه بهترین آموزش به طور گسترده ای در دسترس همگان قرار گیرد. علاوه بر این، دانشگاه ها وظیفه مهمی در تربیت مدرسان بر عهده دارند و اساتید دانشگاه ها می توانند نقش مهمی در بكارگیری استراتژی های تدریسی كه برای یادگیری در طول زندگی لازم است، ایفا كنند. در نتیجه، می توان گفت كه تجارب یادگیرندگان در آموزش عالی، پیامدهایی برای یاد دهی / یادگیری در تمام سطوح نظام آموزشی به دنبال دارد.
چالش مهم در این زمینه، قطع ارتباط بین موسسات پژوهشی و آموزش عالی با فارغ التحصیلان است. بنابراین دانشگاه ها برای آن كه بتوانند نقش فعال و موثری در زمینه یادگیری مادام العمر ایفا نمایند، باید در ایجاد ارتباط با فارغ التحصیلان خود موفق باشند و این امر، باید هدف طرح یادگیری مادام العمر موسسات آموزش عالی و دانشگاه باشد. فهرست مطالب فصل دوم پایان نامه در زمینه یادگیری مادام العمر 2-2-3- یادگیری مادام العمر 22 2-2-3-1-ابعاد یادگیری 22 2-2-3-2- رویکرد دانشجویان نسبت به یادگیری 28 2-2-3-3- سبک های یادگیری 32 2-2-3-4-یادگیری زدایی 38 جدول (2-3) انواع یادگیری زدایی 41 2-2-3-5- تعریف یادگیری مادام العمر 41 2-2-3-6-مقایسه مدل یادگیری مادام العمر با یادگیری سنتی 45 جدول (2-5) مقایسه بین مدل یادگیری مادام العمر و یادگیری سنتی 45 2-2-3-7-ویژگی های یادگیری مادام العمر 46 2-2-3-8-شایستگی های مورد نیاز یادگیری مادام العمر در دانشجویان 47 2-2-3-9-ابعاد یادگیری مادام العمر 48 2-2-3-9-1-خود مدیریتی 48 2-2-3-9-2-یادگیری چگونه یادگیری 50 2-2-3-9-3-ابتکار و نوآوری 52 شکل شمارهی (2-4): یادگیری مادام العمر برای نوآوری اقتباس از (ریجو، 2008) 52 2-2-3-9-4-قابلیت جمع آوری اطلاعات 52 2-2-9-3-5-قابلیت تصمیمگیری 56 2-2-3-9-6- یادگیری خود تنظیمی 57 2-2-3-9-7-خود کنترلی 58 2-2-3-10- نقش آموزش عالی در یادگیری مادام العمر 60 2-4-پژوهشهای کاربردی 66 2-4-2-1-پژوهش های خارجی 67 2-4-2-2-:پژوهش های داخلی 67 2-5- جمع بندی و نتیجهگیری 69 منابع 73 منابع فارسی 73 منابع انگلیسی 79