مدیریت
دانلود مقاله رشته مدیریت آموزشی ارزیابی ارتباط سبکهای رهبری مدیران با رضایت شغلی معلمان چکیده هدف کلی این تحقیق عبارت از تعیین رابطه بین سبک رهبری مدیران مدارس دولتی (براساس 4 سبک رهبری مورد نظر لیکرت) با میزان رضایت شغلی دبیران است. روش این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی میباشد. جامعه آماری تحقیق عبارت است از کلیه مدیران مدارس متوسطه پارسآباد که برابر با 37 مدیر و کلیه دبیران مقطع متوسطه که برابر با 413 نفر میباشند. حجم نمونه مدیران با استفاده از جدول مورگان برابر با 32 نفر و حجم نمونه دبیران (به ازاء هر مدیر 5 دبیر) برابر با 160نفربه روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه، رضایت شغلی اسمیت کندال، هالین و پرسشنامه محقق ساخته تعیین سبک رهبری لیکرت استفاده شده است. یافتهها حاکی از آن است. 1. بین سبک رهبری استبدادی مدیران با رضایت شغلی دبیران رابطه وجود ندارد. 2. بین سبک رهبری خیرخواهانه با رضایت شغلی دبیران رابطه وجود دارد. 3. بین سبک رهبری مشورتی با رضایت شغلی دبیران رابطه وجود دارد. 4. بین سبک رهبری مشارکتی با رضایت شغلی دبیران رابطه وجود دارد. 5.میانگین استفاده از سبکهای رهبری مشورتی و مشارکتی بیشتر از سایر سبکهای رهبری میباشد. 6. میزان رضایت شغلی دبیران حدوداً 74% درصد بوده است. 7. از میان سبکهای رهبری لیکرت، سبک مشورتی پیشبینی کننده بهتر رضایت شغلی میباشد. کلیدواژه ها رضایت شغلی سبکهای رهبری مدیران و دبیران مقطع متوسطه مقدمه در عصر حاضر که جهان در اوایل قرن بیست و یکم قراردارد، بخش مهمی از فعالیت فردی و اجتماعی را تعلیم و تربیت تشکیل میدهد، به طوری که یونسکو در گزارش جهانی اعلام کرده است: «تقریباً از هر پنج انسانی که امروز زندگی میکند یک نفر یا شاگرد است یا در نظام آموزش رسمی به عنوان معلم خدمت میکند» (گزارش یونسکو، نقل از صالحپور 1383، ص191). اساس خودکفایی و استقلال هر جامعهای، برپایههای وجودی سازمانهای آموزشی آن جامعه استوار است و در بین تمام نیروهای اثر بخش یک سازمان آموزشی، اغلب صاحب نظران و متفکران مسائل تربیتی معتقدند که معلمان مهمترین عامل مؤثر در جریان تعلیم و تربیت هستند، لذا توجه به نیازهای آنها و چگونگی تأمین آن توسط مدیریت یک سازمان، میتواند منجر به رضایتمندی شغلی نیروی انسانی و در نتیجه تعهد سازمانی آنان در سازمان متبوع گردد (پات، نقل از صالحپور1383، ص191). اکنون موقعیت به صورتی درآمده است که داشتن کارکنان راضی، پرانرژی و خلاق یا سرمایه انسانی متعهد مهمترین منابع سازمانی در نظر گرفته میشود (شاقلی، 1378، ص6). در حال حاضر میتوان گفت وضعیت نامطلوب شغل معلمی در بسیاری از کشورها موجب ترک شغل، غیبت و کم کاری میشود، حتی در سطح جوامع نیز جاذبه کم شغل معلمی، مانع جذب فارغالتحصیلان ممتاز دانشگاهها میشود که به نظر بعضی از دانشمندان عمدتاً به دلیل شرایط کاری و حقوق و دستمزد نامطلوب میباشد (سروش، نقل از صالحپور، 1383، ص191). بنابراین هر کشوری در مسیر توسعه و پیشرفت همه جانبه خود نیازمند سیستم تعلیم و تربیت کارآمد است و اولین قدم در رسیدن به کادر آموزشی موفق و کارآمد درک عواملی است که بر کیفیت عملکرد معلمان مؤثر است، چرا که رابطه مستقیمی بین رضایت شغلی افراد با عملکرد آنان وجود دارد بطوریکه افرادی که از کار خود رضایت داشته باشند کار خود را نیز بهتر انجام خواهند داد و افرادی که از کار خود ناراضی باشند کار خود را به درستی انجام نخواهند داد (محمدی اصل، 1387). از طرف دیگر یکی از عوامل موفقیت سازمان در تحقق اهداف در گرو چگونگی اعمال مدیریت و سبکهای مؤثر رهبری مدیر است. مدیر در نقش رهبری سازمان میتواند سبکهای متفاوتی را در هدایت نیروی انسانی انتخاب کند. الگوهای رفتاری مناسب مدیر در هر سازمان باعث بوجود آمدن روحیه و انگیزش قوی در کارکنان میشود و میزان رضایت آنها را از شغل و حرفه خویش افزایش میدهد. مدیران با استفاده از سبک صحیح رهبری میتوانند رضایت شغلی و تعهد سازمانی کارکنان و بهرهوری سازمان خود را افزایش دهند (مصدقراد، 1384، ص3). تحقیقات زیادی اهمیت سبک رهبری مدیران در رضایت کارکنان را نشان داده اند از جمله: محققان اوهایو[1] دریافتند که هرچه رهبران به سبک وظیفه مداری و مراعات توجه کنند به عملکرد و رضایت بالای کارکنان دست مییابند. رابرت بلیک و جین موتن[2] نیز در تحقیات خود به این نتیجه رسیدند رهبرانی که از سبک تیمی استفاده میکنند نسبت به رهبرانی که از سایر سبکها (استبدادی، نامحسوس، باشگاهی) استفاده میکنند موفق ترند. هوپر و پوتر[3] نیز در سال 1997 به بررسی متغیرهای رهبران برتر (هدایت مستقیم افراد، برقراری ارتباطات مؤثر، الگو شدن برای کارکنان و...) پرداختهاند و به این نتیجه رسیدهاند که این عوامل موجب تکمیل و افزایش توانایی حمایت عاطفی پیروان به طور مؤثر میشود (به نقل ازتدبیری، 1386، ص68).