روانشناسی و علوم تربیتی
طلاق عاطفی به معنای آن است که زوجین روزانه پس از ده ساعت دوری از یکدیگر هنگامی که در پایان روز یکدیگر را می بینند ،حرفی برای گفتن ندارند و در واقع با یکدیگر غریبه هستند.طلاق عاطفی به سردی رابطه میان زن و شوهر گفته میشود،در واقع در این رابطه ضعف ارتباط عاطفی زن و شوهر منجر به سردی تمامی روابط زوجین می شود.وجود این مشکل در یک رابطه باعث بیمهری و کم شدن انرژی مثبت در خانواده میشود، زوجها در بیگانگی دنیای یکدیگر گم شدهاند و فقط در یک خانه با هم زندگی می کنند این افراد با فاصلهای که از لحاظ روحی و جسمی با یکدیگر دارند، خط قرمزهایی را برای هم مشخص می کنند و هر یک در خلوت خود دیگری را متهم میکند.
عدم تأمین نیاز عاطفی که به دلیل فقدان محبت یا عدم ابراز محبت است، منجر به سرد شدن رابطه زن و مرد و گسست عاطفی می شود. در مواردی فقدان محبت و عاطفه از سوی مرد و علاقه یک طرفه زن به همسرش از ابتدای زندگی مشترک و تبدیل تدریجی آن به نفرت می شود. در مواردی نیز عدم ابراز محبت کلامی و رفتاری مورد انتظار زن به دلیل نگرش متفاوت زن و مرد در زمینه ابراز محبت، می شود (باستانی و همکاران، 1389). بی توجهی مرد به فعالیت های زن در زندگی مشترک، با ایجاد این تلقی در ذهن زن که همسرش قدردان تلاشهای او در زندگی مشترک نیست، احساسات منفی زن نسبت به همسرش را افزایش داده و از این طریق در افزایش فاصله زن و مرد موثر است. بی توجهی مرد به ظاهر زن (آرایش و پوشش زن در منزل) نیز، به نوعی واکنش منفی مرد نسبت به دلربایی زن محسوب می شود، که مرد به آن بی توجه است. در این صورت، زن نوعی نادیده گرفته شدن را تجربه می کند (باستانی و همکاران، 1389).
فهرست مطالب
مبانی نظری و پیشینه تحقیق طلاق عاطفی
2-1-2-1- تاریخچه طلاق
2-1-2-2- تعریف طلاق
2-1-2-3-طلاق عاطفی
2-1-2-5-نظریه مثلث عشق استرنبرگ
2-1-2-6-نظریه نظم خرد چلبی
2-1-2-7-شرایط علی طلاق عاطفی
2-1-2-8-شرایط علی طلاق
2-1-2-9-شرایط میانجی طلاق عاطفی
2-1-2-10-شرایط میانجی خانوادگی
2-1-2-11-شرایط میانجی فردی
2-2- پیشینهی پژوهشی
2-2-1- پیشینهی داخلی
2-2-2- پیشینهی خارجی
منابع