روانشناسی و علوم تربیتی
چارچوب نظری و پیشینه پژوهش خود شکوفایی موضوع این نوشتار است. خود شکوفایی در مفهوم عمده و کلاسیک خود نخستین بار توسط گلد اشتاین روانپزشک آلمانی مورد بحث وبررسی قرار گرفت او خود شکوفایی را به صورت توانایی ذاتی نیرومند موجود در هر فرد تعریف نمود که موجب شکوفا شدن استعدادهای مثبت او می گردد . گلداشتاین معتقد بود برای آن که انسان به موفقیتهای بزرگ دست یابد باید با محیط اطراف و زندگی خود به بهترین نحو ممکن کنار بیاید و چنانچه محیط وزندگی هر روز ضربه سنگین تری بر پیکره انسان وارد کنند مثلاً موجب بیماری انسان شوند ، انسان باید در بهبود این قبیل مشکلات سعی بنماید تابدین ترتیب به مرزهای خود شکوفایی درک وفعال نمودن همه استعداد های خود نزدیک شود .
در این مورد روانشناس دیگری به نام راجرز نشان داده است انسانهایی که توانایی پیدا کنند و در حقیقت بتوانند به طور کامل افکار و اعمال خود را کنترل نمایند به خود شکوفایی که والاترین درجه انسانیت است نائل خواهند شد . از دیگر معتقدان به نظر خود شکوفایی که آن را با مفاهیم عالی عجین کرده و به اوج قدرت رسانید آبراهام مزلو روانشناس آمریکایی است تحقیقات گسترده و مطالعات عمیق مزلو پیرامون این قبیل مقولات سبب تکوین شاخه ای قدرتمند و پویا در روانشناسی امروز موسوم به انسان گرا گردید. او خود شکوفایی را بالاترین و برترین نیاز انسان می دانست . (آذربایجانی)
فهرست مطالب
تعریف نظری خود شکوفایی تعریف عملیاتی خود شکوفایی
2-1-24- تعریف خودشکوفایی
2-1-25- انتظار والدین از فرزندان
2-1-26- سلسله مراتب نیازهای انسان
2-1-27- ویژگیهای افراد خودشکوفا از نظر مازلو
2-1-28- ویژگیهای افراد خودشکوفا از نظر راجرز
2-1-29- نقایص افراد خودشکوفا
2-1-30- الگوی انسان سالم در اسلام
2-1-31- کارکرد خانواده بر عزت نفس فرزند
2-2- مروری بر تحقیقات مشابه
2-2-1- چکیده تحقیقات انجام شده در ایران
2-2-2- چکیده تحقیقات انجام شده در خارج ایران
مدل سلسله مراتب
مدل تحلیلی
منابع