حقوق
برخی از فقهای امامیه در کتب فقهی در بحث حدود، موضوع عفو را مورد عنایت قرار داده و معتقدند چنانچه مرتکب به حدی از حدود الهی اقرار و پس از اقرار توبه کند، امام و یا حاکم شرع بین اجرای حد و یا عفو مقر، مخیّر و مختار است.
فردی مستحق حقی است سپس آن را ساقط می کند، مانند قصاص و یا جبران خسارت. عفو، ترک مجازات، به سبب انجام گناه است. عفو، اسقاط حق از روی احسان و جود است، در حالی که قدرت بر انتقام نیز دارد. با توجه به مراتب فوق الذکر ملاحظه می شود فقهای عظام در تعریف عفو چندان اختلافی ندارند و آنها عفو را به طور اجمال نوعی اسقاط حق دانسته اند.
به طور کلی معنای اختصاصی و اصطلاحی عفو در علم فقه، چندان از معنای لغوی آن که بخشش و درگذشتن از مجازات و کیفر است، دور نمی باشد. کلمه عفو و یا مشتقات آن در قرآن مجید به کرّات به کار برده شده است. آنجا که می فرماید: «... از بدی درگذرید، پس به درستی که خداوند درگذرنده تواناست». و یا اینکه: «... و عفو کنندگان از مردمان نیکوکارند و خداوند نیکوکاران را دوست دارد».
بنابراین با دقت نظر در آیات مختلف قرآن کریم و منابع فقهی اسلامی ملاحظه می کنیم که نهاد عفو از آن حیث اهمیت دارد و مورد تأکید قرار گرفته است که نشان دهنده اوج صفات متعالی انسانی است. آنجایی که خداوند متعال می-فرماید: «اگر از عقاب زنان و فرزندان، که شما را از طاعت و جهاد در دین باز دارند، پس از توبه ایشان، عفو و آمرزش و چشم پوشی کنید، خدا هم در حق شما بسیار آمرزنده و مهربان است». لذا انسانی که فرد بزهکاری را در اثر عظمت روح خویش مورد عفو قرار می دهد، علاوه بر اصلاحِ خود و دیگران، در عمقِ جانِ بزهکار نیز تأثیر گذاشته و وی را در جهت سیر معرفت الهی و انسانی آماده می کند.
فهرست مطالب
مبحث اوّل: ماهیّت عفو.
گفتار اوّل: عفو در کتب لغت عربی.
گفتار دوّم: عفو در لغت فارسی
گفتار سوّم: عفو در قرآن کریم.
گفتار چهارم: جایگاه اخلاقی و دینی عفو
گفتار پنجم: عفو در سخن فقهاء.
گفتار ششم: مفهوم و جایگاه حقوقی عفو (عفو در سخن حقوقدانان)
مبحث دوّم: سابقه تاریخی عفو در حقوق ایران.
مبحث سوّم: ارکان عفو
گفتار اوّل: صیغه.
گفتار دوّم: عفو کننده (عافی)
گفتار سوّم: عفو شونده (معفو عنه) .
گفتار چهارم: موضوع عفو.
مبحث چهارم: جایگاه عفو در حقوق اسلامی.
گفتار اوّل: مبانی عفو در حقوق اسلام.
گفتار دوّم: مستندات فقهی جواز عفو در حقوق اسلام.
بند اوّل: آیات.
بند دوّم: روایات
بند سوّم: اجماع
بند چهارم: عقل.
منابع