مدیریت
کارآفرینی مفهومی است که همراه با خلقت بشر وجود داشتهاست. مروری بر ادبیات کارآفرینی نشان میدهد که مفهوم کارآفرینی اولین بار توسط اقتصاددانان مطرح شد. سپس با توجه به اهمیت و نقش کارآفرینی در شکلگیری تحولات اقتصادی در جوامع، دانشمندان علوم اجتماعی نیز به بررسی ویژگیهای فردی و اجتماعی کارآفرینی پرداختند (2008:281 Baren، 1991:209 Ajzen).
کارآفريني يکي از مهمترين عوامل توسعه اقتصادي بهشمار ميرود که منافع متنوعي را براي جامعه به دنبال دارد. وان درليند (2000) معتقد است که در ميان همه مهارتهاي مورد نياز فارغالتحصيلان، مهارت کارآفريني ارزشمندترين مهارتي است که اشخاص هوشمند براي مقابله با چالشهاي اساسي قرن بيست و يکم بهويژه معضل بيکاري بايد به آن مجهز باشند. بر طبق نظر کمیسیون اروپا (2003) و وانپراگ و ورسلود (2007) کارآفريني موجب نوآوري، ايجاد شغل، توسعه منابع انساني و برآوردن رضايت مشتريان مي گردد. اما تحقيقات بوسما و همکاران (2008) نشان ميدهد که فقط درصد کمي از جامعه وارد فعاليتهاي کارآفرينانه ميشوند. چنين شواهدي محققين را در بهکارگيري مدلها و تئوريهاي شناختي- اجتماعي براي شناسايي قصد کارآفريني بهويژه در راستاي برنامهريزيهاي شغلي جوانان تحت تأثير قرار دادهاست ((van Gelderen ,2008 .
هدف اصلی انجام اين تحقيق بررسی تاثیر خودکارآمدی کارآفرینانه بر تقویت قصد کارآفرینی دانشجویان دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه علامه طباطبایی میباشد.
فهرست مطالب
فصل دوم: ادبیات نظری و پیشینه تحقیق12
1-2- مقدمه13
2-2- مفهومشناسی کارآفرینی13
3-2- مفهوم کارآفرینی از دیدگاه علوم رفتاری18
4-2- قصد کارآفرینانه 20
5-2- خودکارآمدی کارآفرینانه27
6-2- مدلهای قصد کارآفرینی و خودکارآمدی36
1-6-2- مدل بوید و وزیکیس36
2-6-2- مدل آجزن و شاپیرو38
3-6-2- مدل لینان43
4-6-2- مدل مفهومی قصد کارآفرینی44
5-6-2- مدل فرآیند کارآفرین نوظهور47
7-2- مدل مفهومی تحقیق48
منابع و ماخذ