روانشناسی و علوم تربیتی
این نوشتار مبانی نظری و پیشینه پژوهش بهزیستی روانشناختی می باشد. در بخش اول چارچوب و مبانی نظری بهزیستی روانشناختی تشریح می شود و در بخش دوم پیشینه نظری تحقیق بهزیستی روانشناختی در پژوهش های داخلی و خارجی مورد بررسی قرار می گیرد.
بهزیستی روان شناختی دارای دو جزء شناختی و عاطفی است. بعد شناختی بهزیستی، یعنی ارزیابی شناختی افراد از میزان رضایت زندگی و بعد عاطفی یعنی برخورداری از حداکثر عاطفه مثبت و حداقل عاطفی منفی مؤلفه های شناختی و عاطفی بهزیستی، به همدیگر وابسته و میزان این همبستگی از 10/0 تا 80/0 در نوسان است (لارسون و همکاران، 2008؛ به نقل از قاسمی و همکاران، 1390). در
بعد بهزیستی روان شناختی، تمایزبر اساس تأکید بر تئوری های صعودی – نزولی (بیرونی - موقعیتی) و یا نزولی صعودی (صفات درونی - فرایندها) است. در تئوری های نزولی – صعودی اعتقاد بر این است که رضایت مندی در حوزه های خاص زندگی مانند کار، ازدواج رضایت مندی به صورت کلی در زندگی را به دنبال دارد. اما در تئوری صعودی – نزولی اعتقاد بر این است که یک شخص بدون داشتن رضایت در حوزه های خاص مثلا کار می تواند به صورت کلی رضایت از زندگی را تجربه کند و در بعد عاطفی بهزیستی، نیز برادبون (1976؛به نقل از قاسمی و همکاران،1390) سه نوع استقلال را در بین دو نوع مؤلفه (عاطفه مثبت و عاطفه منفی) مشخص می کند: استقلال ساختاری ، علّی ، گذرا ، استقلال ساختاری یعنی در یک دوره زمانی مشخص، فرد احساسات مثبت و منفی مختلفی را تجربه کند. استقلال علّی یعنی این که عاطفه مثبت و عاطفه منفی متأثر از علت های مختلفی هستند و استقلال گذرا به رابطه بین عاطفه مثبت و عاطفه منفی در یک لحظه زمان اشاره دارد (لاکوس و دینر، 2002). سلامت روانی نیز در این میان نوعی وضعیت ذهنی است که با شماری از متغیر درونی و بیرونی در ارتباط می باشد که می تواند از فقدان بیماری تا احساس رضایت و لذت بردن از زندگی را در بر گیرد (سلیگمن، 2000). در سالیان اخیر رویکرد
آسیب شناسی به مطالعه ی سلامتی انسان مورد انتقاد قرار گرفته است (صمد زاده ، کیخای و همکاران ،1390) . بر خلاف این دیدگاه که سلامتی را به عنوان نداشتن بیماری تعریف می کند ، رویکرد های جدید بر"خوب بودن" به جای بد یا بیمار بودن "تآکید می کنند ( ریف و همکاران ، 2004 ) ابراز میدارند که ، عدم وجود نشانه های بیماری های روانی ، شاخص سلامتی نیست بلکه سازگاری ، شادمانی ، اعتماد بنفس و ویژگی های مثبتی از این دست نشان دهنده ی سلامت است و هدف اصلی فرد در زندگی ، شکوفا سازی قابلیت های خود است . نظریه هایی مانند نظریه ی خود شکوفایی مازلو ، کارکرد کامل راجرز و انسان بالغ یا بالیدگی آلپورت در شکل بندی مفهوم سلامتی روانشناختی ، این فرض بنیادین را پذیرفته و از آن بهره جسته اند (ریان و دسی ، 2001) . گروهی از روانشناسان به جای
اصطلاح سلامتی روانی از بهزیستی روانشناختی استفاده کرده اند . زیرا معتقدند این واژه بیشتر ابعاد مثبت را به ذهن متبادر می کند (ریف و سینکر،1988؛به نقل از میکائیلی منبع منیع 1389) . در این راستا ، مدل هایی مانند مدل جاهودا ، مدل بهزیستی روان شناختی داینر و مدل شش عاملی بهزیستی روان شناختی ریف تدوین شده اند که در تعریف و تبیین سلامت روانی به جای تمرکز بر بیماری و ضعف بر توانایی ها و داشته های فرد متمرکز هستند . در سالهای اخیر ، گروهی از پژوهشگران حوزه سلامت روانی از روان شناسی مثبت نگر ، رویکرد نظری و پژوهشی متفاوتی برای تبیین و مطالعه این مفهوم بر گزیده اند . انان سلامت روانی را معادل کارکرد مثبت روانشناختی ، تلقی و آن را در قالب "بهزیستی روانشناختی" مفهوم سازی کرده اند . این گروه نداشتن بیماری را برای احساس سلامت کافی نمی دادند ،بلکه معتقدند که داشتن احساس رضایت از زندگی ، پیشرفت بسنده ، تعامل کار آمد و مؤثر با جهان ، انرژی و خلق مثبت پیوند و رابطه مطلوب با جمع و اجتماع و پیشرفت مثبت ، از مشخصه های فرد سالم است . فهرست مطالب فصل دوم: چارچوب نظری و پیشینه بهزیستی روان شناختی 2-1- بهزیستی روان شناختی 2-2- عوامل مؤثر بر بهزیستی روان شناختی 2-3- تفاوت های جمعیت شناختی و ابعاد بهزیستی روان شناختی 2-12- مرور تحقیقات پیشین 1-2-12- پیشینه پژوهشی مربوط به ارتباط خودکنترلی و بهزیستی روانشناختی 2-2-12- پیشینه پژوهشی مربوط به ارتباط سبک فرزند پروی و بهزیستی روانشناختی 2-13- جمع بندی 2-14- فرضیه های پژوهش 2-15- قلمرو جغرافیایی و سازمانی پژوهش منابع منابع فارسی منابع انگلیسی