روانشناسی و علوم تربیتی
در بحث درباره صفات، معمولاً این فرض وجود دارد که متغیرهای تفاوت های فردی پیوسته هستند و افراد بر حسب میزان ویژگی که جزیی از شخصیت شان را تشکیل می دهد، به گونه ای متفاوت از یکدیگر مورد ملاحظه قرار می گیرند. به تعبیری دیگر، در این دیدگاه تفاوت های کمّی در نظر گرفته می شوند تا کیفی (کارور و شی یر ؛ نقل ازگنجه، 1388). روانشناسان شخصیت طی سالها کوشیده اند ساختار شخصیت را به طور کامل مورد بررسی قرار داده و گسترۀ تفاوت های فردی، اعم از صفات بهنجار و نابهنجار شخصیتی را تعریف و طبقه بندی کنند. پیشرفت در حیطه های بهنجار و نابهنجار، سیری نسبتاً جداگانه داشته و این دو حیطه غالباً دو سیستم به لحاظ کیفی مجزا تلقی شده اند (بال ، 2001؛ نقل از آقایی، 1384). حیطه بهنجار شخصیت عمدتاً با نظام های ابعادی توصیف گردیده که مطرح ترین آنها در زمان حاضر، مدل پنج عاملی شخصیت است. هیچ یک از مدل های جایگزین، به حد این الگو از شواهد تجربی منسجم برخوردار نیستند (ویدیگر ، 2000؛ نقل از آقایی، 1384).
مدل پنج عامل شخصیت (برونگرایی، روان رنجورخویی، سازگاری، وظیفه شناسی و پذیرش) توسط کاستا و مک کرا (1992؛ نقل از آقایی، 1384) مطرح شد که هر عامل از شش مؤلفه تشکیل شده است. عامل برونگرایی، شامل مؤلفه های خون گرمی، جمع گرایی، ابراز وجود، فعالیت، هیجان خواهی و احساسات مثبت می شود. عامل روان رنجورخویی، شامل مؤلفه های اضطراب، خصومت، افسردگی، خودآگاهی، تکانشگری و آسیب پذیری می شود. عامل سازگاری، از مؤلفه های اعتماد، صراحت بیان، نوع دوستی، اطاعت، تواضع و آرمان خواهی تشکیل شده است. عامل پذیرش شامل مؤلفه های خیالپردازی، زیبایی شناسی، احساسات، اعمال، عقاید و ارزشها می شود. عامل وظیفه شناسی از مؤلفه های شایستگی، نظم، مطیع بودن، تلاش موفق، انضباط شخصی و مشورت تشکیل شده است (تیم ، 2011) که در مبحث بعد به تفصیل بحث خواهد شد. از بین پنج عامل ذکر شده، دو عامل برون گرایی و سازگاری به صفات شخصیتی دارای ماهیّتی بین شخصی مربوط اند. عامل وظیفه شناسی، اساساً صفات رفتاری هدف گرا و نیز کنترل تکانه ها به شکلی جامعه پسند را در بر می گیرد.
در عامل روان رنجورخویی، پایداری هیجانی در برابر گسترده ای از هیجانات منفی مانند غم، تحریک پذیری، تنش عصبی و غیره قرار می گیرد و عامل پذیرش نیز به گستردگی، عمق و پیچیدگی وجوه فکری، ذهنی و تجربیات فرد مربوط است (جان و سریو استاوا ، 1999؛ نقل از آقایی، 1384). از این رو، روانشناسان مختلف سعی کردند رویکردهای متعددی در خصوص پنج عامل بزرگ و مؤلفه های آن اتخاذ کنند. برای مثال، طرفداران نظریه تحلیلی اجتماعی مانند هوگان معتقدند که صفات شخصیت ساختارهایی عصب روانشناختی در انسان ها نیستند بلکه مقولاتی اند که افراد برای ارزیابی یکدیگر به کار می برند و میزان منزلت و مقبولیت فرد نزد دیگران را آشکار می سازند. به نظر هوگان، پاسخ های اشخاص به پرسش نامه های شخصیت نه توصیفاتی حقیقی از خود که نوعی استراتژی معرفی خود است. از سوی دیگر، طرفداران نظریات بین شخصی به ویژه ویگینز و ترپنل به تبعیت از سالیوان معتقدند جایگاه شخصیت نه در افراد که در الگوهای روابط بین شخصی قرار دارد. این نظریات در حقیقت واکنشی بود به افراط کاری هایی که در نظریات صفات در دهه 1970 به وجود آمد. در مقابل، به اعتقاد مک کرا و جان (1992) اگرچه مدل پنج عاملی نظریه ای در باب شخصیت نیست اما به طور تلویحی بر نظریه صفات مبتنی است. بنا بر نظریه صفات، افراد را می توان در قالب الگوهای نسبتاً پایدار تفکر، احساس و اعمال توصیف نمود و آنها را در قالب برخی صفات که نوعی ثبات بین موقعیّتی دارند، اندازه گیری نمود (مک کرا و کاستا، 1999؛ نقل از آقایی، 1384).
فهرست مطالب
تعریف مفهومی صفات شخصیت 2
تعریف عملیاتی صفات شخصیت 3
شخصیت 5
رویکرد اصلی شخصیت 6
رویکرد صفات 6
مؤلفه ها و پنج عامل شخصیت 8
برونگرایی 9
سازگاری 10
وظیفه شناسی 11
روان رنجورخویی 12
پذیرش(گشودگی) 13
ساختار زیستی صفات شخصیت 15
صفات شخصیت و بهزیستی ذهنی 18
پیشینه پژوهش 24
منابع 39