روانشناسی و علوم تربیتی
از لحاظ تشخیصی، اختلال بدشکلی بدن، اشتغال ذهنی با نقص خیالی یا تحریف مبالغه آمیز یک عیب خفیف و جزیی در ظاهر جسمانی تعریف میشود. افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدن دل مشغول نقایص تصوری یا خیالی در ظاهر خود هستند. این دلمشغولی به قدری شدید است که موجب ناراحتی که اهمیت بالینی دارد، میشود و در عملکرد اجتماعی یا شغلی اختلال ایجاد میکند (انجمن روانپزشکی آمریکا ، ۲۰۰۰). درDSM-IV اختلال بدشکلی بدن، جزءگروه اختلالات جسمانی شکل طبقه بندی میشد و بر اساس طبقه بندی جدید DSM-V در گروه اختلالات وسواس فکری – عملی و اختلالات مرتبط با آن قرار گرفته است.
معیارهای DSM-V برای اختلال بدشکلی بدن شامل موارد زیر است:
۱- فرد به طور دائم نگران است و فکر میکند یک یا چند نقص یا عیب در ظاهر فیزیکی دارد، ولی دیگران این نقصها را نمیبینند یا آنها را بسیار جزئی میدانند.
2- در مرحلهای از این اختلال، فرد، در واکنش به نگرانیهای خود درباره ظاهرش، رفتارهای وسواسی تکراری انجام میدهد (خودش را به طور دائم در آینه وارسی میکند، به طور افراطی موهایش را شانه زده یا خودش را آرایش میکند، یا به طور دایم از دیگران در مورد نقص خود اطمینان جویی میکند) یا اعمال ذهنی تکراری انجام میدهد (ظاهر خودش را با ظاهر دیگران مقایسه میکند).
3- این اشتغال ذهنی باعث پریشانی یا نابسامانی شدید در عملکرد اجتماعی، شغلی یا عملکرد در سایر جنبههای مهم زندگی شده است.
4- اشتغال ذهنی درباره ظاهر ، علت دیگری ندارد (مثلا، نگرانی درباره چاقی یا وزن بدن در یکی از اختلالات خوردن)(انجمن روانپزشکی آمریکا، 2012).
برخی افراد اشتغال ذهنی مداومی درباره ظاهر جسمانی خویش دارند و علیرغم ظاهر طبیعی، نگران این هستند که بعضی از جنبههای ظاهرشان معیوب است و ترس مفرط و نگران کنندهای را درباره وضعیت ظاهر جسمانی خود ابراز میکنند. آنها ممکن است قسمتی از بدن خود را زشت غیر جذاب، نقص دار بدشکل و حتی عجیب، ترسناک، تنفر آور، توصیف کنند. اگرچه این نقص برای دیگران قابل توجه نیست، (بوهلمن و همکاران، ۲۰۰۸) ولی آنها از آن رنج میبرند و فکر میکنند که نقص آنها خیلی بارز و برای دیگران روشن وقابل رویت است(انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۰۰). این ترس افراطی میتواند تبدیل به احساس وجود نقص خیالی در بدن گردد.
و فرد ساعات بسیاری از روز را در حال فکر کردن و رنج بردن از این نقص یا عیب به سر برد(بوهلمن و همکاران، ۲۰۰۸). به طور متوسط بین 3 تا ۸ ساعت در روز یا حتی بیشتر (فیلیپس،2009) و معمولا نمیتوانند در مورد آن بخش خاصی از بدن خود فکر نکنند. این افراد مشکلات مربوط به ظاهرشان را به روشهای گوناگونی توصیف میکنند. آنها مثلا میگویند که قسمتهای مورد تنفر زشت، نامجذوب، یا نابهنجار هستند. یا قیافه خود را مشکل دار، نادرست و عجیب و غریب میدانند. بعضی از آنها از لغات بدشکل و بدریخت یا غول پیکر استفاده میکنند.
فهرست مطالب
فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه پژوهش
2 1 توصیف و ماهیت اختلال بدشکلی بدن
2 1 1 تاریخچه
2 1 2 تعریف و ملاکهای تشخیصی اختلال بدشکلی بدن
2 1 3 شیوع اختلال بدشکلی بدن
2 1 4 اختلالات همایند با اختلال بدشکلی بدن
2 1 5 رابطه اختلال اضطراب اجتماعی، افسردگی اساسی، وسواس فکری عملی
و اختلالات خوردن با اختلال بدشکلی بدن
2 1 6 تشخیص افتراقی اختلال بدشکلی بدن
2 1 7 اشکال بالینی اختلال بدشکلی بدن
2 1 8 تظاهرات بالینی اختلال بدشکلی بدن
2 1 9 دامنهای از پیامدهای اختلال بدشکلی بدن
2 1 10 جنسیت و اختلال بدشکلی بدن
2 1 11 اختلال بدشکلی بدن در سنین مختلف
2 1 12 رابطه تصویر بدنی با اختلال بدشکلی بدن
2 1 13 ارتباط جراحی ترمیمی با اختلال بدشکلی بدن
2 2 سبب شناسی
2 2 1 راه اندازها
2 2 2 عوامل خطرزای زیستی ژنتیکی
2 2 3 عوامل خطرزای روانشناختی
2 2 4 عوامل خطرزای فرهنگی اجتماعی
2 3 پیشینه پژوهش
منابع