خبرنگار اجتماعی ؛ صحبت از ریشهدارترین مشکل آموزشوپرورش، ماجرای دیروز و امروز نیست! حالا سالها یا شاید هم دهههاست که بزرگترین وزارتخانه کشور با مشکل کسری بودجه دستوپنجه نرم میکند و تبعات آن معلمان و دانشآموزان را درگیر میکند، مشکلی که رفتهرفته حادتر شده است و حالا کار به جایی رسیده که سکاندار بزرگترین وزارتخانه دولت هم میگوید "حال آموزشوپرورش خوب نیست" و باید تمام جریاناتی که به این موضوع فکر میکنند با جدیت و حوصله بیشتری وارد شوند.
وزارت آموزشوپرورش مدتهاست با کسری شدید و پایدار بودجه دستوپنجه نرم میکند، این عدم تعادل بودجهای در وزارت آموزش و پرورش باعث حفظ حداقل حقوق معلمان، کاهش شدیدتر اعتبارات کیفیتبخشی و کاهش اعتبارات تملک داراییهای سرمایهای شده است و این امر در نهایت کاهش کارایی و اثربخشی وزارت آموزش و پرورش را رقم زده است.
رقم بودجه پیشنهادی وزارت آموزشوپرورش در سال 99 نیز از 57 هزار میلیارد تومان موجود در لایحه بودجه تا 64 هزار میلیارد تومان مطرح شده از سوی مسئولان "با احتساب تمام جداول و ارقام لایحه بودجه مربوط به وزارت آموزشوپرورش" شناور است؛ بودجهای که پیشتر از سوی سکانداران بزرگترین وزارتخانه کشور، 74 هزار میلیارد تومان پیشنهاد داده شده بود آن هم برای تأمین حداقل نیازها بدون دردسر سالهای قبل!
برخی کارشناسان هم براین باورند که مسئله اساسی بودجه آموزش و پرورش ناکافی بودن آن نیست بلکه مسئله مهمتر از عدم کفایت، ناعادلانه بودن آنست؛ در مجموع بر مبنای بودجه سال 1399 پیش بینی می گردد، کاهش کیفیت مدارس دولتی، ابهام در افزایش 15 درصدی حقوق معلمان و کاهش انگیزه و رضایت شغلی آنان، ضعف در تأمین و تربیت معلم متناسب با نیاز، عدم امکان اجرای نظام پرداخت عادلانه بر مبنای تکلیف قانون برنامه ششم، مسائلی هستند که آموزش و پرورش با آنها مواجه خواهد بود.
از قبل تا بعد از انقلاب، آموزش وپرورش دستگاه درجه دو!
عبدالحسین نفیسی؛ از اساتید حوزه تعلیم و تربیت که درباره توسعه آموزش تا به امروز تألیفات بسیاری داشته است، در نشست چالشهای مستمر بودجه نظام آموزشوپرورش درباره بودجه سال 99 وزارت آموزشوپرورش با اشاره به اینکه وقتی به این موضوع میپردازیم که چرا بودجه آموزش و پرورش از GDP فلان میزان است خود را در مسیری میاندازیم که آخرش به ضرر ما تمام می گردد، اظهار کرد: در چنین شرایطی اقتصاددانها با هزار و یک دلیل به شما میقبولانند، ما در وضعیتی هستیم که بهترین کار این است به بودجه آموزش و پرورش اضافه نشود و اعتبارات در جاهای دیگری خرج شود چرا که معیشت مردم مهمتر از آموزش آنهاست و در نهایت شما را به جهتی میبرند تا امکان گرفتن حقی که آموزشوپرورش برگردن حاکمیت دارد را از دست بدهید.
وی ادامه داد: معتقدم باید به ریشههای ماجرا بپردازیم از جمله اینکه چرا در تمام دولتهای قبل و بعد از انقلاب، آموزش و پرورش دستگاه اجرایی درجه دوم تلقی شده و این وزارتخانه مورد بیاعتنایی و بیتوجهی قرار داده شده است.
این استاد تعلیم و تربیت گفت: اگر اسناد بودجه کشور را از 100 سال گذشته تا به امروز مرور کنیم، سالهای نخست چندان وضوح ندارد بعد از آن به صورت قانون در مجلس تصویب و تمام آن ضبط شده و در سازمان برنامهوبودجه و مرکز اسناد قابل مشاهده است، اگر این اسناد را نگاه کنیم تقریباً به وزارت آموزش و پرورش به شکلی که به سایر بخشها پرداختیم، توجه نشده فقط در این مرحله است که به آموزش و پرورش به چشم نیاز بلندمدت و کوتاه مدت نگاه شده است.
مدارس بزرگ در دوره پهلوی اول
نفیسی تصریحکرد: اگر بررسی کنید مدارسی که در دوره پهلوی اول ساخته شد مدارسی با مساحتهای خیلی بزرگ بود و یکی از مدارس همانی است که هماکنون دانشگاه تربیت معلم در آنجا مستقر است، از این مدرسه تالار رودکی، تالار فرهنگ و مرکز تربیت معلم ایجاد شده است یا مکانی که هماکنون اداره کل آموزشو پرورش شهر تهران است در گذشته تمام آن محوطه یک مدرسه بوده است.
وی ادامه داد: زمانی که به کودتای 28 مرداد رسیدیم و در سالهای 1335 و 1336 که برنامههای چهارم و پنجم عمرانی آن زمان اجرا میشد، آموزش و پرورش آنچنان اهمیت نداشت و نهادی بود که فقط باید زندگی روزمره خود را داشته باشد، بودجه کافی به این وزارتخانه داده نمیشد و سرمایهگذاریهای قابل توجه بیشتر بر روی کارهای دانشگاهی بود که ساختمانهای بزرگی هم ساخته شد.
این استاد تعلیم و تربیت خاطرنشانکرد: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، 10 سال نخست گرفتار جنگ و تثبیت انقلاب بودیم بنابراین نمیتوان انتظار توجه جدی به آموزشوپرورش داشت اما اگر بودجه را بررسی کنیم، در آن ایام آموزشو پرورش گرفتاریهایی که هماکنون با آن مواجه است را نداشت آن هم در وضعیتی که ما در جنگ بودیم.
آغاز بستن بودجه همراه با کسری برای آموزشوپرورش از سال 71
نفیسی گفت: پس از آن، دوره سازندگی آغاز شد که روحیه کار چشمگیر کردن حاکم بود و این باعث شد آموزش و پرورش به صورت "بخور و نمیر" اداره شود؛ جالب است بدانید از سال 71 که نظام جدید متوسطه شروع شد در بودجهریزی آموزشو پرورش پدیدهای ایجاد شد و از آن سال به بعد بودجه مصوب با کسری بسته میشد و همه هم میدانستند بودجه آموزشوپرورش کسری دارد.
بودجهای مینویسند که از ابتدا کسری دارد
این استاد تعلیم وتربیت بر این باور است که در برخی مواقع بودجهای تصویب می گردد که ظاهر آن خوب و به اندازه نیاز است اما در طول سال درآمدها کسب نمی گردد بنابراین پول به اندازهای که در بودجه تصویب شده است در اختیار آموزشوپرورش قرار نمیگیرد، هماکنون درباره این وزارتخانه وضعیتی را شاهد هستیم که بودجه مصوب از همان ابتدا کسری دارد.
نفیسی ادامهداد: پس از سال 71 بودجه مصوب آموزشوپرورش 9 تا 11 درصد کسری داشت و این روند ادامه پیدا کرد تا اینکه برخی سالها آموزش و پرورش بالای 40 درصد کسری بودجه مصوب داشت.
کسری بودجه بیشتر از آنچه میگویند!
وی ادامه داد: اگر بودجه مصوب را موشکافانه بررسی کنیم، کسری بودجه بسیار است چون معوقات و بدهیهای گذشته در بودجه مستتر است هماکنون فقط حقوق معلمان در 12 ماه سال ضرب شده، پاداش پایان خدمت به آن اضافه می گردد و به عنوان بودجه آموزشوپرورش تعیین می گردد.
این استاد تعلیم و تربیت گفت: تجربه بنده نشان میدهد ما در ایران اصلاً ماهیت آموزش و پرورش را نشناختهایم و چون شناخت به درستی حاصل نشده، برخورد نهادهای مرتبط با آموزشوپرورش، خاص خودشان است یعنی برخوردی نیست که به تناسب طبیعت و ماهیت با ارزش آموزشوپرورش باشد.
نفیسی معتقد است که آموزشوپرورش هرچه عمومیتر باشد بازده قابل لمس آن دیرتر به دست میآید چرا که آثار آموزش و تربیت یک کودک، 25 سال بعد در جامعه مشاهده می گردد بنابراین ملموس نبودن بازده آموزش و پرورش باعث شده است هر نهاد مرتبط با این وزارتخانه، مطالباتی را از آن داشته باشد بدون اینکه خود را موظف بداند برای موفقیت نهاد تعلیم و تربیت، وقت صرف کند و امکانات اختصاص دهد.
فقط صدای معلمان درنیاید!
وی گفت: دولتها معمولاً 4 ساله هستند و این پرسش برای آنها پیش میآید چرا باید به آموزش و پرورشی که 25 سال دیگر نتیجه آن در جامعه حاصل می گردد، توجه کنند، اگر دولت خرد آنی داشته باشد میگوید برای اینکه سروصدای معلمان درنیاید، کافی است به آنها پول بدهم، همه دولتها و تمام وزرای آموزش و پرورش ناچار شدند اینگونه عمل کنند چون دولت به معنی کلیت آن شامل مجلس و همه ارکان کشور اینگونه فکر میکنند.
این استاد تعلیموتربیت متذکر شد: خانواده نیز با آموزش و پرورش در ارتباط است، خانواده دو نوع نگاه دارد؛ نخست، والدین تلاش میکنند آنچه برای خودشان آرزو داشتند و محقق نشده است را در فرزندشان محقق کنند و توجه ندارند که کودک باید مطابق فطرت و استعداد خود تربیت شود، دوم؛ علائمی است که خانواده از جامعه دریافت میکند از جمله اینکه هر چقدر فرزندشان سریعتر به درجه تحصیلی بالاتر برسد امکان برخورداری از وضعیت مالی مناسبتر، بیشتر است بنابراین تمام تلاش والدین این است که فرزند خود را به این مسیر ببرند.
به گفته نفیسی، خانواده اگر توانایی مالی داشته باشد از دولت چشم میپوشاند و به سراغ مدارس خصوصی میرود اما دولت چکار میکند، دولت سعی میکند همه را به گونهای سرگرم کند تا سروصدایی بلند نشود، یعنی همیشه در حدی که سروصدایی بلند نشود به آموزش و پرورش توجه میشود و باقیمانده پول را در جایی هزینه میکنند که زودبازده است.
تحول بنیادین چه معنایی دارد؟!
وی ادامه داد: اگر نگاه به آموزش و پرورش به همین شیوهای باشد که هماکنون شاهدیم دیگر تحول بنیادین چه معنایی دارد، اگر به دنبال تحول بنیادین هستند باید به آموزش و پرورش نگاه مناسبی داشته باشند، در این وزارتخانه هر وقت نیرویی خوب کار کند آن را فرماندار، استاندار و وزیر میکنند! چرا باید اینگونه باشد؟ این نهایت بیتوجهی به آموزش و پرورش است که مدیر و نیروی مسلطش، جذب جاهای دیگر شوند تا کار آنجا را راه بیندازند.
این استاد تعلیم و تربیت در ادامه با اشاره به مقایسههای بینالمللی متذکر شد: مقایسههای بینالمللی به ویژه مسائلی که با فرهنگ و اجتماع آمیخته است باید با دقت باشد چون عوامل پنهانی وجود دارد که مقایسهها را از اثر میاندازد؛ به عنوان مثال در بودجه ما غیر از ارقام بودجه شرکتهای دولتی و دستگاههای عمومی، ارقام مخفی هم وجود دارد مانند دلار 4200 تومانی و بنزین که قیمت تمام شده آن بالای 8500 تومان است اما 1500 تومان ارائه میدهیم، این موارد اثر اقتصادی دارد و در مقایسههای اقتصادی اصلاً وارد نمی گردد بنابراین ما را گرفتار میکند.
دولتها و وزرای نئولیبرال!
وی تأکید کرد: نسبت دادن همه دولتهای بعد از جنگ، به سیاق نئولیبرالیستی، خیلی جرأت میخواهد به خصوص نسبت دادن این نگرش به وزرای آموزشوپرورش، تمام وزرا به نوعی فرهنگی هستند و هیچ کدام تمایل ندارند که سهم آموزش و پرورش از بودجه کم باشد؛ باید خود را در موقعیتهایی که دولتها هستند قرار دهیم تا بدانیم میتوانستند به جز این اقدام کنند یا خیر، در بیشتر مواقع دولتها به این سمت رانده شدهاند که به شیوه خاصی اقدام کنند.
نفیسی گفت: در کشور ما نه دولت و نه خانواده متوجه ماهیت آموزش عمومی شده است به همین دلیل اقدامات کوتاهمدت را مدنظر دارند که برخی هم میگویند براساس نقشه است اما بنده مطمئم افرادی که مدرسه خصوصی دارند به دنبال این نبودند که اقتصاد وابسته ایجاد کنند و دنبال این هستند کاری که دولت خوب انجام نمیدهد را تا جایی که میتوانند خوب انجام دهند.
این استاد تعلیم و تربیت یادآور شد: اگر بخواهیم مشکلات برطرف شود باید بدانیم آموزش و پرورش برای کشور امنیت پایدار، سرمایه اجتماعی، اقتصادی و انسانی تولید میکند، آیا معتقدیم باید این کار را انجام دهد یا اینکه صرفاً تعدادی از دانشآموزان را در کلاس درس جمع کرده و الفبایی را به آنها آموزش دهد.
وی متذکر شد: اصل 44 میخواهد بار دولت را از تصدیگری کم کند و برخی میگویند این رویه باعث توسعه مدارس غیردولتی می گردد اما این تفکر صحیح نیست؛ در سوئد یک زوج وقتی کار میکنند به اندازه حقوق یک نفر باید مالیات دهند و در آن کشور برای هر فرد سوئدی یک خانه با حداقل استاندارد تعریف شده و اگر افراد خانه نداشته باشند دولت برای آنها تامین میکند اما از چه محلی، از محل مالیاتی که گرفتهاند.
پایان/