چکیده:
در هر سازمان و موسسه ای نیاز مبرم به کنترل داخلی احساس می شود، بنا به وسعت سازمان کنترل داخلی نیز مفهوم پیدا میکند بدین معنی که هر چه سازمان بزرگتر باشد این نیاز را بیشتر احساس
می کند. به طور خلاصه كنترلهاي داخلي شامل كليه اقداماتي است كه توسط مديريت براي اطمينان از اجراي صحيح امور و مطابقت آن با مقررات و سياست واحد تجاري صورت ميگيرد. كنترل داخلي تنها به حسابداري و معاملات مالي محدود نشده بلكه تمام واحد تجاري و فعاليتهاي آن را در بر ميگيرد.
كنترل داخلي عبارتست از وضعي در يك شركت يا موسسه كه كارها به نحوي تقسيم شود كه كار هر كارمند توسط ديگري كنترل و تكميل و طوري انجام شود كه كار در هر مرحله مسئولي مشخص داشته باشد البته اجرا و تقسيم كار در چنين موسسه يا شركت مستلزم داشتن يك سازمان صحيح است كه وظايف ومسئوليت ها و اختيارات در هر اداره را طوري مشخص نمايد تا بدينوسيله بتوان وظيفه ومسئوليت هركارمند شاغل در هر اداره را معين نمود ضمناً وظايف او طوري باشد كه با انجام عمليات او كار به پايان نرسد بلكه در اداره ديگر توسط فرد مشخص ديگري كار او تكميل يا به نحوي ديگر كنترل گردد. . اين روش وسيستم كار خصوصاً در مورد كارهاي مالي وضعي را به وجود مي آورد كه يك كارمند كار را از اول تا آخر خود انجام ندهد بلكه كار او توسط كارمند ديگر ي كنترل تكميل وامكان سوء استفاده جز با تباني چند نفر ميسر نباشد . بنابراين براي اجراي چنين هدفي از لحاظ سيستم كار بايد يك روش صحيح حسابداري درشركت به وجود آيد كه كارهاي مالي اعم از حسابداري مالي ، حسابداري صنعتي وكنترل بودجه با روش و سيستم صحيح پايه گذاري گرديده و احتياجات موسسه يا شركت را برآورده نمايد.
براي نيل به هدف غائي شركت بايد دستورالعمل ها و بخشنامه ها منطبق با قوانين تجاري تهيه و ملاك عمل قرار گيرد و چنانچه شركت در وضع نسبتاًبزرگي باشد وجود حسابرس داخلي هم اجراي صحيح سيستم و بخشنامه ها و دستوالعمل ها را پي گيري وكنترل و همچنين ازنظر حسابرسي خارجي كه كار شركت را رسيدگي و اظهار نظر مي نمايد نيز مي توان با داشتن چنين وضعي از لحاظ كنترل داخلي و موجود بودن واحد حسابرسي داخلي كار را سهلتر و براي صاحبكار از لحاظ مادي مقرون به صرفه نمايد بنابراين كنترل داخلي قوي در يك شركت وضعي به وجود مي آورد كه :