فرامرز توفیقی در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی ، درباره عملکرد اشتغالزایی دولت یازدهم گفت: وعده ایجاد سازمان کارآفرینی دقیقا 16 آبان ماه سال 92 توسط علی ربیعی، وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی داده شد که با گذشت نزدیک به سه سال ایجاد آن رنگ واقعیت به خود نگرفته است.
وی گفت: ربیعی در آن سال گفت: تجلیل از کارآفرینان تنها دادن لوح و تشویق لحظهای نیست، بلکه باید به کارآفرینی نگاه عمیقتر و بیناتری داشته باشیم تا کارآفرینی به عنوان یک فرهنگ رایج در جامعه ما شناخته شود. البته موضوع ایجاد سازمان کارآفرینی تنها وعدهای نبود که رنگ واقعیت به خود نگرفته است بلکه وعده ایجاد یک سازمان در حوزه مهارتی و بنیادی برای تشویق جوانان به حوزه مهارت نیز همچنان در انتظار اقدام و عمل مسئولان وزارت کار است. وعده ای که اگر عملی می شد شاید امروزه روز شاهد نزدیک به 3 میلیون فعال دلسرد که عطای داشتن شغلی مناسب و درخور را داشته باشند به لقایش بخشیده اند نبودیم .
توفیقی بیان کرد: این روزها درباره موضوع کارآفرینی و ایجاد اشتغال همچنان واژهها و جملات بسیار زیبایی از سوی دولتمردان ارائه میشود اما با نگاهی در حوزه اشتغال و کارآفرینی، عمق عملکرد ضعیف در این حوزه نمایان است.
توفیقی درباره تناقض های آماری گفت: در حالی مرکز آمار در آخرین گزارشهای خود شمار بیکاری را 2میلیون و 729 هزار نفر اعلام و عیسی منصوری معاون اشتغال وزیر کار هم در اظهارات اخیر خود بیان داشت، طبق آخرین آمار 2 میلیون و 500 هزار نفر بیکار در کشور وجود دارد و مرجع رسمی نیز آمارهای مرکز آمار ایران است که کاظم جلالی، رئیس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی از بیکاری 11 میلیون نفری در صورت عدم تحقق برنامهها تا سال 1400 خبر داد و گفت نرخ بیکاری سال 94 از سوی دولت 11 درصد عنوان شده که اگر این میزان را بپذیریم نشان میدهد وضعیت اشتغال گروههای سنی، جنسی و تحصیلی مختلف در حوزه بیکاری خوب نیست.
وی ادامه داد: بر اساس گزارش جدید و رسمی مرکز پژوهش های مجلس در سال 94، 2 میلیون و 700 هزار بیکار داریم که با احتساب شاغلان ناقص این میزان به 4 میلیون و 800 هزار نفر و با احتساب جمعیت فعال دلسرد از اشتغال این میزان به 7 میلیون نفر میرسد که رقم فوق تا سال 1400 به 11 میلیون بیکار خواهد رسید که باید توجه داشت تبعات بیکاری صرفاً اقتصادی نبوده و بحرانهای زیادی مثل طلاق و اعتیاد را بهدنبال دارد و باید به این موضوع توجه ویژهای شود.
* رشد منفی اشتغالزایی در دولت یازدهم
توفیقی اظهار داشت: مرکز آمار ایران در آخرین گزارش خود، تعداد شاغلان در سال 94 را چیزی حدود 21 میلیون و 860 هزار و 836 نفر اعلام نموده است. این رقم در ابتدای دولت تدبیر و امید چیزی حدود 22 میلیون و 191 هزار و 144 نفر بوده که نشان از بیکار شدن خالص چیزی حدود 330 هزار نفر در دولت یازدهم دارد. با یک حساب سرانگشتی درباره میزان اشتغالزایی در دولت یازدهم میتوان متوجه شد 330 هزار نفر بیکار شده، 6 درصد کل افراد شاغل جامعه هستند. بنابراین میتوان دریافت با توجه به روند منفی اشتغال در دولت تدبیر و امید وضعیت اشتغالزایی در دولت یازدهم چیزی حدود 6/6- درصد بوده درصد است. عدد 6/6- درصد میزان اشتغال خالص در دولت یازدهم است.
در حالی که عدد بیکاران کشور بیش از پنج میلیون برآورد شده، آگاهی از اینکه هر ساعت حدود 150 نفر به جمعیت بیکاران ادامه داده میشود، نگرانی را صدچندان میکند. با وجود این، اگر در هرساعت، 150 نفر کار پیدا کنند، تازه توانستهایم سطح موجود را حفظ کنیم. اگر امسال بتوانیم هرساعت 150 شغل ایجاد کنیم عملاً تنها توانستهایم از رشد و افزایش بیکاری جلوگیری کنیم و اگر بخواهیم طی پنج سال آینده بیکاری را به عدد صفر نزدیک کنیم، باید دو برابر این میزان یعنی 300 شغل در ساعت و 5 شغل در هر دقیقه ایجاد کنیم.
طبق آمار بررسی وضعیت تغییرات نرخ بیکاری استانهای کشور در سال 94 و مقایسه آن با سال 93 نشان می دهد که در دوره مورد بررسی، نرخ بیکاری در 22 استان دو رقمی و بالای 10 درصد بوده است. این تعداد در سال 93، به میزان 19 استان بوده است.
این فعال کارگری با بیان اینکه دولت یازدهم حمایت از اشتغال رادر دستور نداشته است گفت: بنابراین نه تنها در حوزه اشتغال و حمایت از کارگران اقدام عملیاتی و جدی از سوی مسئولان وزارت کار مشاهده نشد بلکه طرفداری از نظام بانکی و رها کردن نظام سرمایه و بنگاه دار شدن وزارتخانه وضعیت را هر روز وخیم تر کرد.
جالب است این روزها می شنویم که بیکاری را جامعه توانسته بطور نسبی هضم کند. مگر می گردد بیکاری را هضم کرد؟ مگر میشود از تبعات خانمان برانداز آن آگاه بود و از پذیرشش توسط خانواده ها سخن به میان آورد؟ بسیاری از بزهکاری ها و ناهنجاریها در جامعه مانند طلاق، اعتیاد، تجاوز، دزدی و بیماری های روحی و روانی میتواند ناشی ازبیکاری باشد، با این حال نزدیک به سه سال است که خانواده های ایرانی منتظر تدبیری برای رفع مشکل بیکاری هستند ولی آن چیزی که با چشم میتوان دید و آن چیزی که در آمارها نشان میدهد،سیر صعودی آمار بیکاری در اینروزهاست. حال آیا باید بیکاری را هضم کرد؟
با اندیشه ای درست و اتخاذ تدابیری مشکل گشا به جنگ آن رفت؟ آیا در این سالها چند جلسه شورایعالی کار در باب بیکاری و ارائه راهکارهائی برای ریشه یابی و ریشه کنی آن برگزار شده است؟ در شورایعالی اشتغال نقش تشکلات چگونه دیده شده است؟ آیا این روزها شاهد رشد روزافزون اندیشه های استثماری در قالب خیریه های اشتغال و... برای حمایت از سود صاحبان سرمایه در معاونت اشتغال وزارتخانه نیستیم؟
آیا هیچگاه از خودمان پرسیده ایم چند لایحه ، چند تبصره ، چند قانون برای حمایت واقعی از اشتغال ، حفظ اشتغال فعلی ، حمایت از شاغلین ، حمایت از معیشت شاغلین برداشته ایم؟آیا نقش وزارت کار در این سالها برای عینیت بخشیدن به ماده 7 قانون کار کجا بوده و هست؟
پایان/